Saturday, March 18, 2006

 

282. ز كوي ِ يار مي آيد نسيم ِ باد ِ نوروزي






سالروز ملّي كردن ِ صنعت نفت در ايران و ياد ِ دكتر محمّد مصدّق گرامي باد!



جشن ِ بزرگ نوروز فرخنده و بهاران خجسته باد!


يادداشت ويراستار


اين روزها با سالروز دو رويداد بزرگ در تاريخ كهن و نو ِ ايران رو به روييم:
-- نخست سالروز 29 اسفند 1329، روز ِ تصويب ِ قانون ِ ملّي كردن ِ صنعت نفت ِ ميهنمان بر اثر خواست ِ همگاني ي ايرانيان و كوشش و رهبري ي دكتر محمّد مصدّق، تنها نخست وزير آزادمنش و مردم سالار در تاريخ ايران. هرچند كه دستاورد ِ اين مبارزه و پيروزي ي بزرگ و تاريخي، بر اثر ِ توطئه و تازش جهانخوران ِ آمريكايي و انگليسي با همدستي ي دربار خودفروخته ي پهلوي و ارتش ِ سرسپرده ي شاه و واپس گراترين نيروها در جامعه برباد رفت؛ امّا ياد ِ شكوهمند ِ آن رويداد و نام ِ بلند ِ مصدّق، تا به امروز به منزله ي ستاره ي رهنمون ِ همه ي مبارزه هاي آزادي خواهانه و رهايي جويانه ي ايرانيان و ديگر ملّتهاي گرفتار در دام ِ آزكامگي ي چپاولگران سرمايه سالار باختري، باقي مانده است و در آينده نيز خواهدماند.
-- دوم سالروز آيين ِ باستاني و جشن ِ بزرگ نوروز در سرآغاز بهار كه از هزاره ها پيش و از آغاز ِ شكل گيري ي ِ ايران همواره با شور و هيجاني وصف ناپذير از سوي همه ي ايرانيان و ايراني تياران و ايراني فرهنگان در ايران و ديگر سرزمينها برگزارشده است و مي شود و به منزله ي پيوند و پيمان نوكردن با همه ي ارزشهاي زندگي و ميراث فرهنگي است.


هيچ يك از تازشهاي بيگانگان و ستيزه هاي خودكامگان و خشك انديشان از ديرزمان تا كنون نتوانسته است ذرّه اي از ارج و شكوه اين آيين در چشم ايرانيان بكاهد و آنان را از برگزاري ي آن باز دارد.



دو نما از نوروز در تاجيكستان

درباره ي نوروز، درگذشته كتابها و گفتارهاي چندي نوشته شده است كه برخي از آنها را در دست داريم و با خواندن ِ آنها مي توانيم ريشه ها و بنيادهاي اين آيين ِ ديرينه را بشناسيم. نوشته هاي ابوريحان بيروني و حكيم عمر خيّام از جمله اين اثرهاست. همروزگاران ما نيز بيكار ننشسته و هرساله در اين هنگام و يا زمانهاي ديگر گزارشها و گفتارها و كتابهايي نشرداده اند. از آن ميان، اشاره مي كنم به كتاب ِ نوروز، جشن ِ نوزايش ِ آفرينش، پژوهش و نگارش ِ دكترعلي بلوكباشي (شماره ي 7 در مجموعه ي ِ از ايران چه مي دانم؟، تهران – دفتر ِ پژوهشهاي فرهنگي) كه در آن انبوهي از آگاهي هاي ارزشمند ِ نوروزشناختي فراهم آمده است.
نگارنده ي اين يادداشت نيز در نوروز سال گذشته، گفتاري با عنوان ِ نوروز، آيين ِ نوزايش ِ جان و جهان و زندگي را در فصلنامه ي الكترونيك واژه منتشركرد. متن ِ اين گفتار را مي توانيد با رويكرد به نشاني ي:
http://www.vajehmagazine.com/archive/5/jalil-doostkhah.php
بيابيد. اين گفتار، امسال نيز در دفتر ِ هنر، شماره ي 17، سال 12 و 13، چاپ كاليفرنيا بازچاپ شده است. مي توانيد آن را در نشاني ي زير هم بيابيد:
www.daftar-e-honar.com
*
نوروز نه تنها در ايران و در ميان ايرانيان دور از ميهن با پذيره اي گرم رو به رو مي شود، بلكه در سرزمين هايي چون تاجيكستان و افغانستان و جز آن نيز برگزار مي گردد و حتّا در جاي دوري چون آفريقاي جنوبي، گروهي از هندو تباران ِ كوچيده به آن كشور، همه ساله نوروز را با ويژگي هاي معمول در ايران و نشر ِ كارتهاي شادباش با عنوانهايي مانند ِ نوروز مبارك! گرامي مي دارند.
در ادب كهن و معاصر ِ ايران و دستكارهاي هنرمندان نيز، نوشته هاي روشنگر و سرودهاي پرشور و نگاره هايي در باره ي نوروز هست كه از ميان همه ي آنها، سخني از ابوريحان بيروني و غزل زيبايي از حافظ ِ شيراز و نگاره ي باغ ِ ايراني اثر هنرمند نامدار ِ معاصر دكتر نورالدّين زرّين كلك را نمونه وار در پايان ِ اين درآمد مي آورم. ج. د.

* * *

ابوريحان بيروني دانشمند نامدار ايراني در كتاب پارسي خود «التفهيم لاوائل صناعت التنجيم» مي‌نويسد:
"نوروز چيست؟ - نخستين روز است از فروردين ماه و از اين جهت، روز نو نام كرده‌اند؛ زيرا كه پيشاني سال نو است و آن چه از پس اوست از اين پنج روز [= پنج روز اول فروردين] همه جشن‌هاست. و ششم فروردين ماه را «نوروز بزرگ» دارند؛ زيرا كه خسروان بدان پنج روز حق‌هاي حشم و گروهان و بزرگان بگزاردندي و حاجت‌ها روا كردني، آن گاه بدين روز ششم خلوت كردندي خاصگان را. و اعتقاد پارسيان اندر نوروز نخستين آن است كه اول روزي است از زمانه و بدو، فلك آغازيد گشتن".
* * *
حافظ شيراز مي سرايد:
ز كوي يار مي آيد نسيم ِ باد ِ نوروزي
ازين باد ار مدد خواهي، چراغ دل برافروزي
چو گل گر خُرده اي داري، خدا را صرف ِ عشرت كن
كه قارون را غلط ها داد سوداي زراندوزي
سخن در پرده مي گويم چو گل از غنچه بيرون آي
كه بيش از پنج روزي نيست حكم ِ مير ِ نوروزي
مَيي دارم چو جان صافيّ و صوفي مي كند عيبش
خدايا هيچ عاقل را مبادا بخت ِ بد روزي
طريق ِ كام بخشي چيست؟ ترك ِ كام ِ خود كردن
كلاه ِ سروَري آن است كز اين ترك بر دوزي
ندانم نوحه ء قمري به طَرْف ِ جويبار از چيست
مگر او نيز همچون من غمي دارد شبانروزي
جداشد يار ِ شيرينت، كنون تنها نشين اي شمع
كه حكم ِ آسمان است اين، اگر سازي، وُ گر سوزي
به بُستان شو كه از بليل رموز ِ عشق گيري ياد
به مجلس آي كز حافظ غزل گفتن بياموزي



باع ِ ايراني

اثر : دكتر نورالدّين زرّين كلك



مجيد نفيسي: دو شعر



کوزه ي شاي: نوروزانه



بگذار تو را چون کوزه اي پُرکُنَد

و از دستهاي تو

چون دانه هاي خوشبوي شاي بردمد

نوروز خواهد آمد

و تو بر سفره ي هفت سين خواهي نشست

در آينه نگاه خواهي کرد

و همراه با ماهي ِ سرخ

از تَنگي ِ تُنگ ِ آب خواهي رَست

و از انزواي سنجد،

وقار سنبل،

اضطراب سير،

مستي سرکه،

و شادي سکّه، خواهي گذشت

و همراه خواجه ي ِ شيراز

از صداي عشق پر خواهي شد

و آنگاه، چه غم!

چون سيزده درآيد

بر آب روان خواهي شد

و از زيبايي لحظه هاي عشق

با دشت و آسمان سخن خواهي گفت.

* * *

دادگاه ِ لاهه





اگر به هلند مي روي،

از دادگاه لاهه ديدن کن

در يک شب باراني

پشت ِ در ِ بسته اش بايست

و از لابلاي ميله ها نگاه کن:

آن جا، در آن عمارت پر نور

کنار درخت هاي باران خورده

بيش از نيم قرن پيش، مردي کهنسال ايستاد

که از سرزمين ما آمده بود

تا در برابر غارتگران نفت

از ملّت خود دفاع کند


او هيچ کس را به گروگان نگرفت

و تنها چند قدم برداشت

تا به پشت ميز خطابه رسيد

گوش کن، گوش کن!

هنوز هم مي توان صدايش را شنيد

که به زبان زيباي فرانسه مي گويد:

“Mesdames et Messieurs!

!خانمها! آقايان!"




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?