Saturday, January 21, 2006

 

230. يادواره اي ديگر براي شاعر ِ خاموش



يادداشت ويراستار


ديروز در همين صفحه (درآمد 228) از درگذشت اندوهبار ِ محمود مشرف آزاد تهراني (م. آزاد) شاعر توانا سخن گفتم و گفته هاي دكتر رضا براهني درباره ي او را آوردم. سرمقاله ي شماره ي امروز ِ روزنامه ي شرق، چاپ تهران نيز نگاهي و مروري در كارنامه ي ادبي ي اين شاعرست به قلم ِ صفدر تقي زاده، نويسنده، مترجم و ناقد ِ ادبي كه براي رساتركردن ِ درآمد ديروز، آن را در اين صفحه بازمي آورم.


براى گذشتن از اين رود...
صفدر تقى زاده

محمود مشرف آزاد تهرانى كه از ايام جوانى نام م.آزاد را براى خود برگزيد، به نحوى غريزى شاعر بود و از جمله شاعرانى كه شيوه زندگى اش با آنچه ما از معناى شاعر در ذهن داريم هميشه همخوانى داشت: آزاده، وارسته، شوريده حال و بى اعتنا به زرق وبرق و ظواهر زندگى. اين ويژگى ها را آزاد در تمام طول زندگى اش حفظ كرد و تمام طول زندگى را هم تنها با مايه هاى آرام بخش هنر و ادبيات و شعر و شاعرى گذراند. شعر او هميشه براى خودش مستقل و شاخص بود، شعرى استوار و آهنگين و مترنم و غالباً غمگين با واژه گزينى دقيق و بجا، مايه گرفته از ادبيات كلاسيك فارسى. او فارغ التحصيل رشته زبان و ادبيات فارسى بود و از نسل شاعرانى كه در دهه ۱۳۱۰ به دنيا آمدند. آزاد از نخستين كسانى بود كه به اهميت شعرهاى نيما يوشيج پى برد و به ستايش از او پرداخت و گفت: «شعرهاى نيما تا روزگار، روزگار است، مى ماند و مادر زمانه هم، چندان ديرزا و سخت زا است كه زمانى در ابد بين حافظ و نيما مى خواهد.» شعرهاى م.آزاد از دهه هاى ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ در بيشتر نشريه هاى ادبى و هنرى، به صورت شعرهايى متعالى و نو در كنار شعرهاى شاملو، اخوان، فروغ و سپهرى به چاپ رسيده است. او نخستين كسى بود كه در مقاله اى اظهار كرد كه شعرهاى فروغ فرخ زاد را بايد در سطحى جهانى بررسى كرد.م.آزاد پس از پايان تحصيلاتش در دانشگاه تهران، به آبادان رفت و دبير دبيرستان هاى آبادان شد و همراه با حسن پستا به بسيارى از دانش آموزان و جوانان علاقه مند آبادان و نيز جوانانى كه پس از شكست و ناكامى مبارزات ملى شدن صنعت نفت، مايوس و دلمرده شده بودند، اميدوارى ها داد و چيزها آموزاند و خود نيز از محيط فرهنگى آبادان چيزها آموخت و از جمله زبان انگليسى و آشنايى با فرهنگ و ادبيات و شعر آمريكا و انگليس. در اين ايام بود كه سرودن شعرهاى غيرآهنگين تا مرز شعر سپيد را تجربه كرد.آزاد از آبادان با تجربه و اندوخته هاى معنوى پروپيمان به تهران بازگشت و به كار معلمى ادامه داد و همزمان در انتشار مجله ادبى آرش با سيروس طاهباز همكارى كرد و در اعتبار و رونق اين مجله، سهم زيادى داشت. در دوران همكارى با اين مجله نشان داد كه در نقدنويسى هم، دستى چيره دارد و مقاله هايى در باب شعر نيما يوشيج، احمد شاملو، مهدى اخوان ثالث و فروغ فرخ زاد نوشت و با فروغ مصاحبه جانانه و تاثيرگذارى كرد و در نشريه هاى ديگر در باب داستان نويسى و شعر شاعران جوان مقاله هايى انتشار داد و نخستين مقاله تحليلى را درباره شعر سپانلو در زمانى كه اين شاعر فقط بيست و دو سال داشت نوشت و با مطالعه چند داستان كوتاه ناصر تقوايى آينده درخشانى براى او پيش بينى كرد. در اين ايام با كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان همكارى كرد و آثارى نو و ابتكارى براى كودكان و نوجوانان نوشت. او را مى توان همراه با سيروس طاهباز و احمدرضا احمدى از بانيان پيشرفت كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان دانست. او نه تنها خود آثارى براى كودكان نوشت يا ترجمه كرد بلكه با ويرايش بسيارى از كتاب هاى مولفان ديگر به رواج كتاب هاى كودك در ايران يارى رساند. آزاد از خوش ذوق ترين ويراستاران كتاب هاى كودكان بود. بازنويسى ها و بازآفرينى هاى او از ادبيات كلاسيك فارسى مثل داستان هاى شاهنامه و نيز قصه ها و مثل هاى عاميانه فارسى از ماندگار ترين و نيز پرمخاطب ترين كتاب هاى كودكان هستند. نخستين مجموعه شعر م.آزاد «ديار شب» در سال ۱۳۳۴ منتشر شد. ا.بامداد مقدمه مهمى بر اين كتاب نوشته بود. آثار بعدى اش عبارت اند از قصيده بلندباد و ديدارها، آينه ها تهى است، با من طلوع كن، بهارزايى آهو، گل باغ آشنايى و بايد عاشق شد و رفت. آثار پراكنده ديگرى نيز از او به جا مانده است از جمله كتابى به نام «يادداشت هاى جنوبى» و نامه هاى فراوانى كه براى دوستان نزديكش نوشته است و تصوير روشنى است از اوضاع و احوال غمبار آن زمانه كه ياس و نوميدى ذهن تقريباً همه نويسندگان و شعرا را گرفته بود.از لحاظ مشرب فكرى آنچه هميشه براى آزاد مهم بوده است سرنوشت انسان و مقام والاى انسان است. در جايى گفته است: «بى عدالتى خشن است و ناآگاهى هم، هيچ چيز مثل ناآگاهى و مظلوميت برده وار اين انبوه آدمى دردناك نيست.» حس اجتماعى در شعرهاى او شكلى پرداخته با بيانى گاه غنايى دارد. اين حس اجتماعى بعدها نمايان تر مى شود و مسائل جنگ و ايثار و سينماى ركس آبادان و مصدق را هم در برمى گيرد. آنچه براى او مهم است سرنوشت انسان است: - انسان!/ كوته قدم مباش/ زير ستارگان/ تا در پناه بدرود/ هنگام رفتن از خويش/ يك آسمان ستاره/ تو باشى. پاره اى از شعرهاى م.آزاد از بهترين شعرهاى غنايى شعر نو معاصر فارسى است، از جمله شعر «بى تو خاكسترم بى تو اى دوست» و «گل باغ آشنايى» و «نامه» كه از دهه ۱۳۴۰ تا به امروز ورد زبان جوانان و علاقه مندان به ادبيات بوده است و نيز شعر «اسم شب»: براى گذشتن از اين رود/ رنگين كمانى بايد بود.



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?