Friday, September 30, 2005

 

دكتر محمّد مصدّق: تصوير ِ مرد ِ آزادي بر صحنه ي نمايش
















دكتر محمّد مصدّق
از روزگار جواني تا روزهاي پيري و اسيري


عادت همگاني بر اين است كه وقتي سخن از ايران شناسي به ميان آيد تنها گذشته هاي دور و به ويژه روزگاران باستاني را به ديده گيرند. امّا ايران تنها در گذشته ي پيش تاريخي و تاريخي خلاصه نمي شود و گذشته اي نزديك (معاصر) و اكنوني هم دارد كه كمتر از دوران هاي دور ِ پشت ِ سر، نيازمند ِ شناخت نيست
يكي از خويشكاري هاي بزرگ تاريخي و فرهنگي ي اكنونيان (از هر رَده و گروه اجتماعي كه باشند) اين است كه با تمام توش و توان خويش و با هر وسيله اي كه در اختيار دارند، به ثبت و ضبط درست و دقيق و امانت دارانه و حق شناسانه ي رويدادها و نمايش چهره هاي بزرگ خدمت گزاران و آزادگان و فرهيختگان روزگار بپردازند و با بهره گيري از رسانه هاي گوناگون نوشتاري و گفتاري - شنيداري و تصويري (ايستا و پويا)، گزارش هايي هرچه مستندتر و برخوردار از پشتوانه هاي معتبر براي آيندگان به يادگار بگذارندخوشبختانه آگاهي يافتم كه اين مهمّ در مورد ِ يكي از بزرگترين و تاثيرگذارترين چهره هاي اجتماعي و سياسي ِ معاصر ميهنمان، دكتر محمّد مصدّق تنها نخست وزير آزادي خواه و مردم سالار و مدافع پرشور و سرسخت ِ حقّ ِ مردم ِ ايران در برابر تازش و تاراجگري ي ِ آزمندان ِ سرمايه سالار ِ جهاني، در دست ِ اجراست و مي رود تا غفلتي را كه بسياري از ما اهل اين روزگار در حقّ بزرگان دانش و فرهنگ و ادب و سياست معاصرمان ورزيده ايم، تا اندازه اي جبران كند.
* * *
پنجاه سال پس از آن "سال"، به گفته ي شاملوي بزرگ:


"سال ِ بد
سال ِ باد
سال ِ اشك
سال ِ شكّ
سال ِ روزهاي دراز و استقامت هاي كم
سالي كه غرور گدايي كرد
سال ِ پَست
سال ِ درد
سال ِ عزا
........."


گروهي از ايرانيان هنرمند ِ دورافتاده از زادبوم، برآن شده اند تا يادواره اي تصويري و نمايشي از بزرگ مرد ِ تاريخ معاصر ايران بپردازند و چهره ي تابناك او را بيش از پيش در آيينه ي تاريخ ايران و جهان بازتابانند.
اين كاري است بسيار ارزنده و در خور آفرين و درود فراوان و شايد بتوان گفت كه سرآغازي است فرخنده در راستاي تدوين تاريخ روزگارمان به روايت هنرهاي نمايشي و موازي با كوشش هاي ستوده اي كه در دهه هاي اخير براي فراهم آوردن تاريخ شفاهي به كارگرفته شده است.
* * *
نشريه ي ِ خبري ي ِ اينترنتي ي ِ روز در شماره ي اخير خود، گزارش گسترده اي از اين رويداد ِ فرهنگي - هنري را همراه با گفت و شنودهايي با سينماگر سرشناس و كارگردان اين برنامه رضا علاّمه زاده و هنرمندان همكارش در بخش هنر ِ روز خود نشرداده است كه به سبب اهميّت موضوع، متن كامل ِ آن را در پي مي آورم.


سفر غریبانه ي ِ مصدّق در جهان


بهار ایرانی


هفتم مهر ۱۳۸۴


خلاصه


هنر روز ،صفحه نمایش خود را با انعکاس حادثه‌ای تاریخی می‌گشاید،هم درتاریخ معاصر ایران و هم
در تاریخ هنر ایران. این نخستین بار است که زندگی دکتر محمّد مصدّق رهبر ملّی ایران دستمایه هنر های نمایشی قرار می‌گیرد.


غیاب شخصیّت های تاریخی معاصر که در سرنوشت ایران نقش حیاتی بازی کرده اند،تنها به مصدّق محدود نیست. حضور تاریخی استبداد،بازنویسی دیگرگونه تاریخ ایران از یک سو و ضعف عمومی هنرهای نمایشی ما در باز سازی تاریخ از جانب دیگر، از همه تاریخ صد و پنجاه سال اخیر راه را تنها وبیشتر از همه برای امیر کبیر گشوده است و به یمن حضور او شاهان قاجار و سپس کسانی چون ستارخان و حیدرعمو اوغلی و کمال المک و بیشتر به همت زنده یاد علی حاتمی . غایبان اصلی در این میان بسیارند و غریب تر از همه دکتر محمّد مصدّق. خلائی تاریخی که اکنون در خارج از کشور و به همت جمعی ار شاخص ترین هنرمندان هنرهای نمایشی ما قدم اول برای جبران آن برد اشته می شود.
وهمین روزها ، در آغاز پائیز دیگری در سر زمین عشق ومهربانی ما، ایران ما، مصدّق سفر جهانی خود را آغاز می کند. در پاریس به مردی که آزادی را سلام می داد ادای احترام خواهیم کرد. در برلین حضورش را جشن خواهیم گرفت، د رآمستردام به پایش گل خواهیم ریخت، در لندن فریادش را در طلب آزادی به هویت قومی خود خواهیم افزود، در کپنهاگ تاریخ گمشده آزادی را با اوخواهیم یافت و در استکلهم و یوتوبری فصل سرد را با نفس او گرم خواهیم کرد. وهمه روزی را انتظارخواهیم کشید که مصدّق در میهن خود، در تالارهای نمایش با مردم خود سخن بگوید.
در این سفر غریبانه، رضاعلامه زاده با ماست . اورابه یاد داریم از توفانی ترین روزهای میهن که برای آزادی سلاح سرخ می خواست بر گیرد تا امروز که سلاح گل سرخ آزادی را بر زمین نمی گذارد. موسیقی اسفندیار منفرد زاده را خواهیم شنید که از فیلمهای آرمانی دهه پنجاه با ماست، هنوز با ماست. مثل صدای میرعلی حسینی که بشارت دهنده آزادی در غروب روزی زمستانی بود. در این سفر ناصر رحمانی نژاد، کارگردان وبازیگر برجسته تئاتر ایران را با ز خواهیم یافت د رنقش دکتر محمد مصدّق و روزهای آرمانی "انجمن تئاتر ایران" رابه یادخواهیم آورد. فریاد برشت که از دهان سعید سلطانپور بر می آمد، خسرو گلسرخی که سبیل های پُرش را می جوید وخواب صبح تیرباران را می دید و رحمان هاتفی که بی قرار بر آمدن سپیده دم بود. هومن آذرکلاه، یکی از درخشانترین بازیگرا ن هنرهای نمایشی را در نقش تیمسار آزموده خواهیم دید. او بی گمان روی صحنه هم به چمدانی فکر خواهد کرد که ۲۵ سال است ، کنار اتاقش گذاشته تا بر دارد وبسوی ایران پر بکشد. علی پورتاش وعلی کامر انی وکامران نوزاد هم دیگر چهره های ماندگار تاریخی نمایش ایرا ن هستند که همراه با مصدّق گشت غریبانه ای در اروپا خواهند زد.

هنر روز کوشید باهمه دست اندرکاران این نمایش که شاید بزرگترین حادثه هنری در خارج از کشور باشد، گفت و گو کند. دریغا که به همه این عزیزان دست نیافت که درچهار سوی جهان پراکند ه اند. بیژن شاهمرادی تهیه کننده جایی از جهان است ودیگران هر یک درگوشه ای از اروپا و آمریکا. آنچه هست حاصل یاری ِ رضا علاّمه زاده است.
اولین نمایش نخستین فیلم – نمایش از زندگی دکتر محمدمصدّق که "تا بستان، پائیز ،زمستان" نام دارد از 16 مهر[ 8 اکتبر] در پاریس آغاز می شود و به مدت سه هفته در شهرهای مهم اروپا ادامه خواهد یافت.برنامه کامل نمایش و اطلاعات ضروری را می توان در صفحه نخست سایت گویا دید.

پای حرف های رضا علامه زاده نویسنده وکارگردان تصویر مرد آزادی

خلاصه موضوع "فیلم- نمایش مصدّق" چیست؟

این کار را که برای مبنای زندگی دکتر محمد مصدّق نوشته ام در سه پرده تنظیم کرده ام که هر پرده با نمایش فیلم کوتاهی در مورد زمینه تاریخی مورد بحث آغاز می شود و با اجرای زنده روی صحنه ادامه می یابد. در این سه پرده که با عناوین پائیز، تابستان و زمستان از هم تفکیک می شوند ما نقاط عطف زندگی پر دغدغه رهبر نهضت ملی را از برآمدنش در مجلس شانزدهم به عنوان رئیس کمیسیون نفت تا مرگش در احمدآباد دنبال می کنیم. می دانید که دکتر مصدّق برای دفاع از پرونده ایران در دعوای میان دولت و شرکت نفت ایران و انگلیس برای27 روز در شهر لاهه اقامت داشت. پرده اول نمایش من در لابی همین هتل اتفاق می افتد. در پرده دوم به دادگاه پر جنجال و تکان دهنده نظامی که پس از کودتا بر پا شد می پردازم و پرده سوم در اتاق دکتر مصدّق در خانه اش در احمدآباد می گذرد.

چرا از نظر اجرائی به فیلم-نمایش پرداختید؟


اولین تلاش من برای ساختن کاری در مورد دکتر مصدّق بلافاصله پس از تظاهرات ۱۸ تیر دانشجویان بود که عکس مصدّق را بر سر دست بلند کرده بودند. آن وقت بود که به ضرورت ارائه تصویر بی خدشه ای از مصدّق بعنوان تنها دولتمرد ایرانی که به آزادی و مردمسالاری به معنای امروزین کلمه پایبندی واقعی داشت پی بردم. اولین تلاشم نوشتن فیلمنامه ای سینمائی بود که به دلیل مخارج سنگینش پس از یکسال دوندگی کنار گذاشته شد. یکبار هم تلاش کردم بر مبنای فیلمهای مستندی که در اختیار داشتم کار مستندی در این زمینه برای تلویزیون هلند بسازم که مشغله های دیگرم مانع از انجام آن شد. این بار اما وقتی به ساختاری تازه که آن را "فیلم-نمایش" می نامم فکر کردم کار به سرانجام رسید چرا که هم مخارجش قابل قیاس با فیلم نیست هم تاثیر آن بسیار بیشتر از یک کار مستند است.


مشکلات اجرائی با توجه به پراکنده بودن نیروها و نبودن امکانات مالی حتما کمر شکن بوده است.


واقعیّت این است که این مشکلات بیش از آن است که به نظر می رسد. با این همه به دو دلیل توانستم بر آن غلبه کنم. یکی همّت والای دوست و یار دیرینم بیژن شاهمرادی است و دیگری عشق بازیگرانم برای حمایت از این کار. می دانید که بیژن تهیه کننده فیلم میهمانان هتل آستوریا است که در اکثر کارهای مستند و نوشتاری من همراه و همگام من بوده است. ما البته از ایران همدیگر را می شناسیم و شاید ندانید که ما بعد از انقلاب یک دفتر سینمائی را در تهران اداره می کردیم. این همکاری با دستگیری بیژن و خروج من به خارج موقتا قطع شد و با آزادی بیژن و آمدنش به خارج از سر گرفته شد. به هر حال حمایت مالی بیژن از این کار بخش قابل ملاحظه ای از مشکلات پراکندگی را حل کرد و باقی با پیگیری و عشق همکاران جبران شد.

شخصیّت مورد بحث مصدّق را از چه زاویه ای دیده اید؟

برای پاسخ به این پرسش شما حرفی را که در بروشور نمایش درهمین باره زده ام تکرارمی کنم: "آنچه این چهره را جدا از پاکی و فسادناپذیری و پایبندی به اصول انسانی، برای خلق یک اثر هنری مناسب می کند جنبه های دیگر شخصیت مصدّق همچون طنز، حاضر جوابی، زیرکی و هشیاری خارق العاده اوست که از مصدّق کاراکتری دراماتیک می سازد. سعی من در این اثر این بوده است که تصویری قابل اتکاء، نه تنها از نقش تاریخی مصدّق که از زندگی او به عنوان یک انسان آزاده، به دست بدهم."


چه شد که به سراغ مصدّق رفتید؟


استقرار دموکراسی و حکومت مردم بر مردم در میهن ما ایران امروز بیش از همیشه مورد خواست همگان است. هر چند این تلاش تاریخ ساز در سال های حکومت مصدّق به سرانجام نرسید، اما چهره رهبر آن در قلب این ملت و تمام آزادگان جهان به عنوان منادی دموکراسی در ایران نقش بست. اگر امروز که همه دم از دموکراسی می زنند به سراغ مصدّق نمی رفتم پس کی باید می رفتم.

شخصیّت تاریخی دیگر هست که بخواهید زندگی او را به صحنه ببرید؟

من سالها پیش روی طرحی برای به فیلم در آوردن زندگی کلنل پسیان کار کردم. یکی از آرزوهایم اجرای اثری در مورد شخصیّت سخت جالب توجه و دوست داشتنی این "سرباز، عاشق، هنرمند" است.
* * *
گفت وگو با ناصر رحمانی نژاد ایفاگر نقش دکتر مصدّق
بازشناسی مردی تاریخی ومعاصر

شما ایفاگر کدام نقش تاریخی هستید؟

من نقش دکتر مصدّق را بازی می کنم، و فکر می کنم که نقش پر چالش و پیچیده ای است. در عین حال نقشی است که بسیار دوست دارم و خوشحالم که آن را بازی می کنم. از دو جنبه: یکی به عنوان بازیگر، مثل همه بازیگران که همواره در جست و جوی نقش یا نقش هائی هستند که در ذهن و خاطره تماشاگران باقی بماند – و فکر می کنم این نمایش و این نقش یکی از آنهاست و دوم به خاطر آن که این نمایشنامه و این نقش باعث شد کتابهايی را در باره تاریخ ایران بخوانم که تا امروز نخوانده بودم.


این شخصیّت تاریخی راچطور می شناختید و در اجرا چگونه بازآفرینی کردید؟

شناخت من از دکتر مصدق تا پیش از این یک شناخت عمومی و کلی بود. یعنی من او را یک سیاستمدار میهن پرست می شناختم که آرزوی استقلال ایران را در سر داشت – با اطلاعاتی محدود از حوادث تاریخی دوران او و خاطراتی دور و مبهم از دوران کودکی ام،از مصدق و ۲۸ مرداد و حرف هائی که بزرگترهای خانواده در باره مصدّق و مسایل سیاسی آن دوره می زدند. اما پس از آنکه قرار شد این نقش را بازی کنم تازه متوجه شدم که مصدّق را به اندازه کافی نمی شناسم. چون بین یک شناخت کلی از یک شخصیّت تاریخی – سیاسی تا یک شناخت برای خلق همان شخصیّت فاصله و تفاوتی بسیار جدی وجود دارد. برای اولین بار در زندگی تئاتری ام متوجه شدم که در برابر نقشی قرار گرفته ام که تنها به کمک استعداد و تخیل هنری و از طریق تامل و تفحص در متن نمایشنامه و کمی تحقیق در اطراف شخصیّت نمایشنامه، نمی توان شخصیت را آفرید. مصدّق بر خلاف شخصيّت های اغلب نمایشنامه ها هم تاریخی است و هم معاصر. این اولین و مهمترین تفاوت و مشکل بود. هنوز بسیاری از کسان زنده هستند که از او خاطره دارند و چه بسا از نزدیک او را می شناخته اند و ممکن است تماشاگران این نمایش باشند. یعنی این که تماشاگر بخواهد از لحاظ رفتار، حرکت، بیان و چیزهای دیگر نقش را با شخصیّت اصلی مقایسه کند. و این کار را بسیار دشوار می کرد. با آگاهی به این امر با احتیاط لازم شروع کردم به مطالعه در باره زندگی مصدّق. باید بگویم هیچ روش معینی را هم برای مطالعاتم در پیش نگرفتم، چون همه منابع لازم در اختیارم نبود تا روش معینی اتحاذ کنم. هر چه به دستم می رسید که مربوط به مصدّق و حوادثی که مستقیما به او و دوره کوتاه دولت او مربوط می شد می خواندم. به تدریج آن قدر کتاب و مطلب جمع آوری شد که متوجه شدم فرصت خواندن همه ی آنها واقعا نیست. بخش عمده ای از این متن ها مربوط به حوادث آن دوره می شد، بخشی مربوط به افکار، اعتقادات و اندیشه های سیاسی او می شد. این ها همه یک شناخت از او به دست می داد اما چیزی نبود که به کار من، از لحاظ خلق عملی شخصیّت مصدّق، منتهی شود. در نهایت به این نتیجه رسیدم که شناخت تئوریک و از آن بدتر شناخت انتزاعی و یا تقلید و گرته برداری از رفتار و حرکات یک شخصیّت معیّن برای خلق همان شخصیّت شیوه درستی نیست. البته از ابتدا هم به روش الگو برداری اعتقاد چندانی نداشتم، اما برای من به عنوان یک بازیگر، کلنجار رفتن با این روش خالی از فایده هم نبود.


برای خلق کاراکتری تاريخی چگونه به نقش نزدیک شدید؟


بالاخره من تمام تلاشم را بر این امر گذاشتم که مصدّق را به عنوان یک انسان درک کنم، و کوشش کنم که عواطف، احساسات، و به ویژه پرنسیپ های سیاسی و اخلاقی او را کشف کنم و بشناسم. کوشش کنم مثل یک انسان زنده، مثل یک دوست به او نزدیک شده و او را بشناسم. اینجا و آنجا هم، به خصوص در متن دفاعیّات او در دادگاه نظامی، توضیحاتی که در باره مواردی از رفتار یا برخوردها و واکنش های مصدّق داده شده بود کمک کرد تا یک طرح کلّی رفتاری از او به دست آورم. در مجموع من این نقش را، نقش پر چالشی یافتم و فکر می کنم روی هم رفته هم موفق بوده ام – این حرف را به دلیل واکنشها و اظهار نظرهای تماشاگران در اجرای اوّل نمایش، در کلن، می گویم.
* * *
مصاحبه با علی پورتاش بازیگر نقش دکتر غلامحسین مصدق
کلاس درس سیاسی

شماایفاگر کدام نقش تاریخی هستید؟


من نقش دکتر غلامحسین مصدّق را بازی می کنم.

این شخصّیت تاریخی را چطور می شناختید ودر اجرا چگونه باز آفرینی کردید؟

پیش از خواندن نمایشنامه من دکتر غلامحسین مصدّق را نمی شناختم. وقتی به مردم می گفتم قرار است نقش او را بازی کنم از این که همه او را می شناختند، تعجّب می کردم. احساس بی اطّلاعی به من دست می داد. این نمایشنامه برای من یک کلاس درس درمورد سیاست در ایران است

برای خلق کاراکتری تاريخی چگونه به نقش نزدیک شدید؟

وقتی من نقش یک آدم واقعی را بازی می کنم دلم می خواهد تحقیقات کاملی در مورد رفتار و منش و روحیه او انجام دهم. اما آقای علاّمه زاده به من گفت نیازی به این کار نیست. برای او روح این مرد در نمایشنامه مهم بود.بنابراین من نقش او را به همان صورت که علاّمه زاده در نمایشنامه تصویر کرده بازی می کنم. براین مبنا دکتر غلامحسین مصدّق مردی شریف و فرزندی است شایسته که بسیار نگران پدرش است. او پزشک مخصوص اوست و سعی دارد از سیاست فاصله بگیرد. هرچند به رنجی که پدرش از دیگران می کشد حسّاس است. و از این رو در درد و غم پدرش شریک است و از طریق اوست که تماشاگر به رنج پدرش واقف می شود.


در زندگی هنری خود نقش کدام شخصیّت تاریخی را بازی کرد ه اید ودوست دارید بجای کدام شخصیّت بازی کنید؟



در "محاکمه سینما رکس" که توسط پرويز صیاد بر مبنای یک حادثه واقعی خلق شده بود من نقش حسین تکبعلی زاده را بازی کردم که از یک روحانی پول گرفته بود تا سینما رکس در آبادان را آتش بزند.

در تاریخ نمایش فیلم ایران بازسازی نقش کدام شخصیّت را در کدام اثر دوست دارید؟

متاسفانه به دلیل زندگی طولانی دور از ایران دانش من در مورد سینمای ایران محدود است. من فیلم یا نمایشی را که در آن شخصیتّهای واقعی مطرح شده باشند به یاد نمی آورم. مسلّما کارهای مهمّی شده که باید یک روزی آنها را جستجو کنم و ببینم.
* * *
گفت وگو با علی کامرانی
از گوشه وکنار کتاب ها


شما ایفاگر چه نقشی هستید؟


.نقش سرهنگ خدیوی مامور ساواک و مدیر هتل را بازی می کنم
این شخصیّت راجطور شناختید؟

از آنجا که آرشیو بزرگی که در بر گیرنده ی آ گاهی هایی در باره ی شخصیّت های البتّه از نظر تاریخی مهمّ و کمتر مهمّ وجود ندارد، این شخصیّت را از گوشه و کنار کتاب هایی که درباره ی مصدّق مطالعه کردم و دردور و بر ِ خانه ی مصدّق درتبعید، با نامش آشناشدم، بیرون کشیدم و تلاش کردم معدّلی از مامور وظیفه شنا سی که فکر می کند خدمت می کند و همیشه گوش به فرمان است و درچهارچوب کل این نمایش قابل قبول و باور به نمایش بگذارم.

برای خلق کاراکتری تاریخی چگونه به نقش نزدیک شدید؟

همیشه برای پیدا کردن شخصیّت هایی که به من برای بازی پیشنهاد مي شوند و من با تحلیل مشخص از شرایط مشخص در اینجای تبعید می پذیرم که بازی کنم به پنج پرسش اساسی پاسخ می دهم و بعد بر اساس این پاسخ ها در تصور به اندیشه و باور می رسم و با این باور این شخصیت را به تماشا می گذارم

در زندگی هنری خود نقش کدام شخصیّت تاریخی را بازی کرده اید و دوست دارید بجای کدام شخصیّت بازی کنید؟

تا به حال غیر ازنقش فرامرز پسر رستم در نمایش رستمی دیگر، اسفندیاری دیگر از ایرج جنتی عطایی نقش هایی که بازی کردم امروزی و روزمره بودند و برای نزدیک شدن به این شخصیّت ها تلاش می کنم با مطالعه در زندگی و کتابهای موجود و تجسّم آنها به آنها دست بیابم و بهشان زندگی ببخشم .

در تاریخ نمایش وفیلم ایران نقش کدام شخصیّت تاريخی را بازی کرده اید ودوست دارید بجای کدام شخصّیت بازی کنید؟

من فرد پرست نیستم و به حرکتی اجتماعی باور دارم ولی بدم نمی آید که ازهم عصرها نقش عارف قزوینی یا فرخی یزدی را بازی کنم و از دورهای تاریخ عمرخیّام یا فردوسی یا ناصرخسرو یا مزدک یا مانی یا ... می بینید که آرزو بر جوانان عیب نیست و با آرزوی این که در یک جهان به سامان و ایرانی آزاد از هرنظر بتوانیم با فرصتی بهتر کارهای بهتری ارایه بدهیم.
یک نکته را هم در مورد گشت های نمایشی بگویم که دست همه کسانی را که با کارهای متعهد تلاش می کنند شمع نیمه جان نمایش در تبعید را هنوز زنده نگه دارند می فشارم و برایشان آرزوی پایداری تندرستی و استقبال فراوانی از کارهایشان را دارم.



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?