Saturday, July 23, 2005

 

شاملو، بامداد ِ بي غروب ِ شعر ِ فارسي




احمد شاملو، 1304 - 1379


امروز دوم امرداد ماه 1384، پنجمين سالروز خاموشي ي ِ احمد شاملو شاعر سرآمد و بي همتاي شعر فارسي ي روزگار ماست
در هر عصر و زمانه اي، هستند كساني كه در راستاي ِ كار ِ ويژه ي ِ خويش، دستاوردهايي ارزشمند از خود بر جاي مي گذارند و نامشان در كارنامه ي روزگار به ثبت مي رسد؛ امّا اندك شمار و گاه يگانه اند آنان كه بتوانند تاثيري ژرف و بنيادين از خود برجاي بگذارند و نگرش ِ اجتماعي و فرهنگي ي همروزگاران خويش و چه بسا آيندگان را ديگرگون كنند. به ديگر سخن، بسي كمياب اند كساني كه بتوان حضور و نقش ورزي شان را خطّ ِ فاصلي در ميان گذشته و آينده شمرد و از دو دوران ِ ناهمسان ِ پيش و پس از آنان سخن گفت
شاملو در عرصه ي شعر امروز فارسي، يكي از اين نادره هاي زمانه بود و به هيچ روي گزافه گويي نيست اگر گفته شود كه با افزوده شدن ميراث ارجمند ِ او بر گنجينه ي زبان و ادب فارسي، شعر ما پوست انداخت و روزگاري ديگرسان را آغازكرد كه ديباچه ي شيوايي است بر كوشش ها و كُنِش هاي ديگراني از نسل هاي كنوني و آينده
شاملو كاشف خستگي ناپذير و پويا و جوياي ِ گُستره ي ِ زبان و بيان و خيال نقش هاي شعري در فرهنگ نوين ايران بود كه بسيار زود از جزم باوري و ايستايي و پيروي ي ِ چشم و گوش بسته از رهنمود ِ ديرينه و سنّتي ي ِ "ره چُنان رَو كه رَهرَوان رفتند!" روي برتافت و در عين ِ برخورداري از ميراث ِ عظيم ِ پيشينيان ِ ايراني و جُز ايراني ي ِ خود و كشف و كاربُرد ِ بسياري از گُنجايش ها و توانمندي هاي پنهان مانده ي ِ زبان و ادب ِ كهن، پا بر جاي ِ پاي ِ هيچ رهروي از گذشتگان و همزمانان -- هر اندازه هم سرشناس و بلندآوازه -- نگذاشت و از اين رو توانست بي هراس از گزند ِ بوران و توفان به قلّه هاي دست نيافتني برسد و چشم انداز هاي بديع و شگفتي در برابر ديدگان ِ همروزگاران ِ خود و آيندگان بگشايد
يكي از چشم گيرترين ويژگي هاي اين شاعر ِ پيشرو ِ عصر ِ ما كاميابي ي او در پشت ِ سر گذاشتن ِ نخستين آزمون ها و گرايش هاي خام در زندگي ي اجتماعي و فرهنگي و رهايي از همه ي ِ جزم انديشي ها و يكسونگري هاي مرامي و حزبي در سال هاي پختگي و شكفتگي بود كه او را از بند ِ تعهّد قالبي و مكتبي آزادكرد و همه ي توان ِ انديشه و هنر و آفرينش ِ وي را يكسره در خدمت به انسان و ايران و آزادي درآورد
هم از اين رو بود كه شاملوي شاعر، همواره در آوردگاه ِ رو در رويي ي ِ آزادگي با بردگي، مردم سالاري با خودكامگي و فرهنگ ورزي با فرهنگ ستيزي در صف ِ مقدّم ِ پيكار بود و آرام و خواب به وجدان ِ هميشه بيدار ِ او راهي نداشت. او از دهه ي سي ي ِ اين سده ي ِ خورشيدي تا واپسين روز ِ زندگي، همچون چابك سوار ِ گُستره ي ِ شعر ِ فارسي با رزم افزار ِ زبان و قلم، به نبرد با آزادي ستيزي و بازداري و فرهنگ گريزي پرداخت و در تكاپويي بي امان بود و همواره حُرمت ِ آزادي ي ِ انديشه و بيان را پاس داشت و هرگز از هيچ آسيب و تهديدي نهراسيد و از هيچ دشنام و ياوه و افترايي از سوي ِ سنگواره هاي ديرمانده ي روزگار روي درهم نكشيد
در ارج شناسي ي ِ اين شور و شيفتگي و مهرورزي ي ِ نيك دلانه ي شاعر نسبت به آزادي و فرهنگ و ادب و هنر، مردم ِ حق شناس ِ ايران نيز در درون و بيرون ِ مرزهاي ميهن، بيشترين رويكرد و پذيرش و سپاسگزاري را نسبت به او و دستاورد ِ والايش ابرازداشتند و مي دارند. پيش از او كمتر شاعري از معاصرانمان را ديده ايم كه كارنامه اش تا بدين پايه كه در مورد ِ وي ديده ايم، درون مايه ي گفت و شنود و گزارش و بررسي و نقد قرارگرفته و بخش بزرگي از آفريده هايش نقش ِ لوح ِ ضمير ِ مردم شده و در گنجينه ي فرهنگ ِ روزگارمان مُهر ِ ماندگاري خورده باشد
در عرصه ي شناخت ِ جهاني و داد و ستدهاي ادبي و فرهنگي با مردم ديگر سرزمين ها نيز كاميابي ي شاملو بي سابقه بود و ترجمه ي بخشي از سروده هايش به چندين زبان زنده ي جهان در دهه هاي پشت ِ سر، نگاه هاي فرهنگ پژوهان و ادب دوستان ِ گوشه و كنار ِ گيتي را روي آور به ميهن ِ كهن سال ِ ما كرد. جايزه هاي بلندآوازه و پراعتبار ِ جهاني كه از سوي سازمان ها و نهادهاي فرهنگي و دانشگاهي ي ِ جهان به اين نماينده ي شايسته ي زبان و ادب فارسي و پيام آور ِ آزادي و فرهنگ براي مردم ِ خويش پيشكش شد، گواه ِ آشكاري است بر شناخته شدن ِ ارج و پايگاه ِ والاي ِ او در فراسوي ِ مرزهاي ميهن و سرآغازي فرخنده براي جهاني شدن ِ ادب ِ ملّي ي ِ معاصر ِ ما به شمار مي آيد
از ميان ِ همه ي ِ آنچه جُز ايرانيان درباره ي شاملوي ما گفته اند، تنها سخن ِ اَدونيس شاعر ِ معاصر ِ عرب را -- كه خود به شاملوي شعر عربي شهرت دارد -- در اين جا بازمي آورم. او در جايي نوشته است
اين همه محقّق و كارشناس در پنجاه كشور ِ اسلامي نتوانستند به عُرياني و صراحت ِ شاملوي ِ ايراني، آنچه را كه در وضعيّت ِ كم و بيش مشابه ِ اجتماعي ي ِ اين كشورها مي گذرد، بيان كنند
شاملو عقاب ِ بلند پروازي بود كه در گُستره ي ِ نگاهش با چشماني تيزبين، رويدادهاي ِ اين كشورها را از چند دهه ي ِ پيش نظاره مي كرد و با دردمندانه ترين و تاثيرگذارترين زبان و بيان ادبي و هنري به وصف در مي آورد
* * *
با همه ي آنچه در بزرگداشت و ستايش هنر و شعر شاملو گفته شد -- و من آن را از شائبه ي ِ ستايش ِ اغراق آميز به دور مي دانم -- تاكيد بر اين نكته را در اين جا بايسته مي بينم كه شاملو همچون هر آدمي زاده ي ديگري مَنِش و كُنِشي نسبي داشت و تافته ي جدابافته و بَري از هرگونه نارسايي و ناروايي در زندگي و كارش نبود. پس بر ماست كه از جاي گرفتن در نقطه ي ِ مقابل دشنام گويان و ستيزندگان و اَبَرمَرد يا بُت ساختن از وي بپرهيزيم و به لاف و گزاف درباره اش سخن نگوييم. كارنامه ي اين پوينده مرد در زمينه ي فرهنگ باوري و انديشه مداري و احترام به انسان سالاري و آزادي ي ِ قلم و بيان و نيز آفرينش ِ ممتاز ِ ادبي چنان سرشارست كه نياز به هيچ گونه زياده گويي در باره ي او نيست
شاملو در كنار ِ همه ي ِ والايي ها و شايستگي هايش، نارسايي ها و كژپويي هايي نيز داشت كه گاه با نقد ِ دل سوزانه ي دوستان و دوستدارانش نيز رو به رو مي شد و او را به پذيرش كاستي ها و خطاهايش وامي داشت. يكي از شگفت ترين و تاسّف آور ترين كُنِش هاي ادبي و فرهنگي ي او، برخورد نارواي او با فردوسي و شاهنامه در سخنراني ي معروفش در دانشگاه بركلي در كاليفرنيا بود كه جدا از لجن پراكني ها و دشنام گويي هاي فرصت طلبانه ي مدّعيان ادب دوستي نسبت بدو، بررسي و نقد ِ دوستداران و ارج گزاران ِ شعر او را نيز در پي داشت. دريغ كه در اين يك مورد ِ ويژه، شاعر ممتاز ِ زمانه مان نخواست يا نتوانست به ناروايي و ناسزايي ي ِ آنچه گفته بود پي ببرد و در صدد ِ روشنگري برآيد و از فردوسي ي بزرگ و هم ميهنانش پوزش بخواهد
* * *
امّا امروز مردم ايران و خوانندگان و ستايندگان شعر ِ ايراني و انساني ي شاملو، اين خطاي -- هرچند فاحش ِ -- او را به حساب ِ ضعفي انساني و يك برداشت ِ غلط ِ او مي گذارند و از ارج گزاري ي خود نسبت به ارزش هاي هنري و فرهنگي ي او نمي كاهند
احمد شاملو، بامداد ِ بي غروب ِ شعر ِ فارسي ي روزگار ماست. به گفته ي سعدي
مي گويم و بعد از من، گويند به دوران ها
*
يادش گرامي و راهش پُر رهرو باد



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?