Sunday, July 03, 2005

 

برابري ِ زن و مرد در فرهنگ ايران باستان



هشتمين كنگره جهانى زرتشتيان از سوم تيرماه برابر با ۲۴ ژوئن ۲۰۰۵ تا دهم تيرماه در لندن برگزار شد و برابرى زن و مرد در ايران باستان و رعايت حقوق دوجانبه اين گروه مورد بحث و بررسى قرار گرفت. اين كنگره كه مباحث بسيارى در خصوص دين زرتشت، شادى در اديان و مباحث حقوق بشر در اديان را مدّ ِ نظر داشت، تساوى حقوق زن و مرد را نيز سرلوحه گزارشهاي خود قرار داد
در ايران باستان به ويژه در زمان هخامنشيان زن و مرد از هر حيث با هم برابر بودند و تبعيض و نابرابرى در ميان نبود. همان طور كه مى دانيم هخامنشيان زرتشتى بودند بنابراين برابرى بين زن و مرد را در اين زمان بايد در قانون هاي دين زرتشت جست وجو كرد. گاتها كه گفته هاى زرتشت است به بسيارى از موازين حقوق بشر اشاره كرده است از آن جمله مى توان از برابرى زن و مرد و برابرى همه انسان ها صرف نظر از نژاد و رنگ و زبان و مليّت و غيره نام برد
چون سخن درباره ي برابرى زن و مرد در ايران باستان است لذا در اين باره بيشتر بررسى و كنكاش مى كنيم. در آيين زرتشت «اهوره مزدا» كه آفريدگار داناى جهان است شش فروزه و ويژگى دارد كه آن را به نام شش امشاسپندان مى شناسيم، از اين شش امشاسپند، سه امشاسپند روحيّه مردانه و شش امشاسپند ديگر روحيّه زنانه دارند. اين شش امشاسپند (بهمن و ارديبهشت و شهريور و اسفند و خرداد و امرداد) نام شش ماه از ۱۲ ماه كنونى ايران است ۱_ وهومن يا بهمن كه به معنى خرد مقدس و منش نيك مى باشد. (انديشه نيك) ۲ _ اشه وهيشته يا ارديبهشت كه به معنى بهترين راستى و نظم و قانون و هنجارى كه جهان هستى را سامان مى بخشد و اداره مى نمايد. ۳ _ خشثره وئيريَه يا شهريور كه به معنى شهريارى اهورايى يا توانايى و قدرت همراه با بهترين نيكى است. (يعنى هر كس قدرت و توانايى خود را بايد در راه خير و نيكى به كار برد.) ۴ _ سپنته آرميتي كه امروز آن را به نام اسفند مى شناسيم و به معنى مهر و عشق و از خودگذشتگى و فداكارى است كه نمونه بارز آن روى زمين مادر است. ۵ _ هئوروتات يا خرداد كه به معنى كمال و رسايى انسان است يعنى انسان خداگونه ۶ _ امرتات يا امرداد كه امروز به نادرست آن را مرداد مى خوانيم. امرداد به معنى جاودانگى و فناناپذيرى است در صورتى كه مرداد به معنى ناپايدار و فناپذير است. مقصود اينكه اگر انسان بتواند حتى قطره اى از اقيانوس بيكران هستى اهورايى را در خود بپروراند به مرحله كمال و رسايى مى رسد و جاودانه و فناناپذير خواهد شد و براى هميشه جزيى بسيار كوچك از نيروى عظيم و بيكران آفرينش خواهد بود. چنان كه ديديم در بالاترين حد آفرينش و هستى كه اهوره مزدا است سه ويژگى و فروزه اش با نماد نرينه و سه ويژگى و فروزه ديگر با نماد مادينه است. به زبان ديگر برابرى زن و مرد در بالاترين و برترين حد آفرينش و هستى. كريستن سن ايران شناس معروف يكى از مهمترين علل كاميابى و پيروزى و جهان بينى و جهاندارى هخامنشيان را در برابرى زن و مرد و استحكام بنيان خانواده و توجّه پدر و مادر به فرزندان مى داند.در شاهنامه و تاريخ باستان ايران با زنان نام آور و نامدارى آشنا مى شويم از جمله دغدويه مادر زرتشت و پوروچيستا دختر كوچك زرتشت و ماندانا مادر كورش و آتوسا دختر كورش و همسر داريوش و پوروشات و پانته آ و ركسانا و آرتيمس و غيره كه از زنان معروف هخامنشيان هستند. البته پس از سقوط هخامنشيان به دست اسكندر مقدونى و تسلط بيش از هشتاد ساله ي جانشينان او به نام سلوكيدها بر ايران تا حد زيادى فرهنگ ايران با فرهنگ يونان آميخته شد و هلنيسم جاى خود را در آن باز كرد. بايد دانست كه در يونان زنان با مردان برابر نبودند لذا اين نگرش تا حدى در ايران هم اثر خود را بخشيد. ارسطو كه از بزرگترين فلاسفه يونان است و استاد اسكندر نيز بود چنين مى گويد: خدايا ترا شكر مى كنم كه مرا مرد آفريدى نه زن و مرا آزاد آفريدى نه برده و بنده و مرا در يونان آفريدى نه در جاى ديگر. وقتى طرز فكر بزرگترين فيلسوف يونان چنين باشد پرواضح است كه مردان عادى درباره زن چگونه داورى مى كردند و مى انديشيدند و نيز پيدا است كه وضع زن يونانى در خانواده چگونه بوده است. پس از سپرى شدن دوران سلوكيدها و آغاز دوران اشكانيان زنان تا حدودى برابرى و اعتلاى مقام خود را بازيافتند ولى البته به موقعيت زمان هخامنشيان نرسيدند. در اين دوران از زنى به نام «آرتا دخت» كه وزير خزانه دارى (مشابه وزير دارايى) بود نام برده مى شود. همسر فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم ملكه موزاست كه در زمان او حضرت مسيح به دنيا آمد. تصوير اين زن قدرتمند و بانفوذ در كنار همسرش و پسرش بر روى مسكوكات حك شده است و اين نشان مى دهد كه او ملكه باقدرتى بود و در همسر و پسرش و نيز در كار مملكت دارى آنان اثر داشته است. از زنان نامدار زمان ساسانى مى توان به مادر شاپور ذوالاكتاف كه سال هاى زيادى به همراهى موبد موبدان پس از درگذشت همسرش به رتق و فتق امور مى پرداخت اشاره كرد.اوكه نايب السلطنه پسر خردسالش بود پس از اينكه شاپور دوم به سن قانونى رسيد سلطنت و حكومت را به او واگذاركرد. همچنين پوراندخت و آذرميدخت دختران خسرو پرويز مدتى بر ايران سلطنت كردند اما به علّت وضع نابسامان داخلى با وجود لياقت و كفايت نتوانستند كارى از پيش ببرند. در اين دوران حتى زنان به مقام قضاوت نيز مى رسيدند. در شاهنامه فردوسى از زنان بسيار ياد مى شود كه همگى آنان جز سودابه زنانى دانا و آگاه و چاره گر بوده اند. در اينجا فهرست وار به نام آن اشاره مى شود.آغازگر اين نام ها ارنواز و شهرناز خواهران جمشيد جم هستند سپس نام فرانك مادر فريدون است بعد از او نام سيندخت همسر مهراب كابلى و مادر رودابه و مادربزرگ رستم است كه زنى آگاه و مدير بود و در همسرى زال و رودابه (پدر و مادر رستم) نقش بزرگى داشت سپس به نام تهمينه همسر رستم و مادر سهراب و همچنين به نام گردآفريد هماورد سهراب برمى خوريم. بعداً سودابه همسر كاووس و نامادرى سياوش است كه داستان او را همه مى دانيم. همچنين بانو گُشَسب دختر دلاور رستم و جريره دختر پيران ويسه و همسر سياوش و مادر فرود است سپس فرنگيس همسر سياوش و مادر كيخسرو و دختر افراسياب از زنان سرشناس شاهنامه است منيژه دختر ديگر افراسياب كه عشق او و بيژن معروف است. همچنين با نام هاى كتايون مادر اسفنديار و هماى چهرزاد و روشنك و بسيارى از نام هاى ديگر زنان آشنا مى شويم كه براى تنگى وقت از ذكر آنان خوددارى مى شود
نبايد فكر كرد كه زنان در ايران باستان فقط در كارهاى بزرگ كشورى و پادشاهى شركت داشتند. زنان در كارهاى كشاورزى و سازندگى دوش به دوش مردان بودند. هنوز هم در پاره اى از شهرهاى ايران زنان در كارهاى كشاورزى و معيشتى دوش به دوش مردان كار مى كنند مثلاً در شاليزارها و چايكاري هاى شمال نقش موثر و مفيد زنان كشاورز كاملاً هويدا است. حتى گاهى مشاركت زنان در چنين كارهايى از مردان بيشتر است و در خيلى از جاهاى ايران هنوز اين همكارى به چشم مى خورد
در سال هاى ۱۹۲۸ و ۱۹۲۹ الواح زيادى در تخت جمشيد پيدا شد كه نقش موثر زنان را در ساختمان تخت جمشيد نشان مى دهد. اين الواح كه متجاوز از سى هزار بود تعدادى به موزه ايران باستان و تعداد بيشتر آن به آمريكا انتقال يافت. پس از اينكه اين الواح خوانده شد ثابت شد كه در ساختمان تخت جمشيد عده اى از زنان متخصص و هنرمند از سراسر ايران و جاهاى ديگر شركت داشته اند. در آن لوحه ها ميزان حقوق و مزاياى اين كارگران درج شده است و نشان مى دهد كه بعضى از كارگران متخصص و هنرمند زن چند برابر مردان ساده و عمله حقوق و مزايا دريافت مى كردند و حتى از مزاياى ديگر مانند مرخصى حاملگى و زايمان نيز با دريافت حقوق استفاده مى كردند كه برابر قوانين مترقى كار امروز است. اين الواح نشان مى دهد كه زن در آن زمان خانه نشين و منزوى نبوده و در بسيارى از كارهاى كشور مشاركت مستقيم و موثر داشته است
------------------------------------------------------------------------
گزارش از توران شهرياري، برگرفته از شرق، روزنامه ي بامداد تهران - يكشنبه 12 تير 1384



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?