Thursday, February 18, 2016
یادباد آن روزگاران؛ یادباذ!
Message body
تیسفون
یادی از شهر سلامت و اعتدال
یادی از شهر سلامت و اعتدال
تیسفون در زمان پارت ها روستای بزرگی بود که شاهان پارتی زمستان را در این شهر می گذراندند (جغرافیای استرابو/ ص 340). از آغاز سلسله ساسانی، شهر استخر پایتخت این سلسله بود تا انوشروان تیسفون را پایتخت کرد (تاریخ یعقوبی/ ج 1/ ص 218). دانایان، منجمان و پزشکان گفته اند که شهری در سلامت و اعتدال و برتری آب و هوا به این شهر نمی رسد ( تاریخ یعقوبی/ همان جا).
تیسفون در پایان روزگار ساسانیان به دست تازیان تاراج شد. گزارش مفصلی از تاراج شهر و ثروت های بی حساب آن را ابن مسکویه آورده است؛ از سه هزار، هزار، هزار که از گنج بردند تا تاج و رخت خسرو و دیگر ثروت ها (تجارب الامم/ ج1/ ص 315 تا 327).
عرب ها بعدا تیسفون را که گویا هفت شهر در کنار یکدیگر و بر کرانه دجله بود، مداین نامیدند. حمزه اصفهانی نام یک شهر از آن شهرهای هفت گانه را آورده (سنی/ ص 74)، نام سه شهر در مجمل التواریخ آمده (ص 72، 74 و 76) ، لسترنج هم نام پنج شهر را آورده (جغرافیای تاریخی/ ص 36) و مستوفی هم نام هفت شهر را برشمرده است (نزهه القلوب/ تصحیح لسترنج/ ص 44). البته که نام های شهرها در این منابع با هم فرق دارد.
در سده دوم هجری، منصور خلیفه عباسی، چون خواست شهر بغداد را بنا نهد شروع به تخریب تیسفون کرد تا سنگ و آجر آن رابه کار ساختمان بغداد برد. اما معلوم شد که خرج تخریب از خرج تهیه سنگ و آجر بیشتر است و دست از این کار بکشید. (جغرافیای تاریخی لسترنج/ ص 37). در سده چهارم، مداین شهر کوچک پر جمعیتی بود با بازارهای پر رونق (لسترنج/ همان جا). اما در سده ششم چندان ویران شده بود که چون افضل الدین خاقانی شروانی بدان جا رسید از شدت تاثر و تاسف قصیده ای را با آن زبان حسرت بار، به جای «ره آورد دیدار» آن شهر سرود که ایرانیان، آن را از بر کردند: هان ای دل عبرت بین . . . (شاعر صبح/ ص 127).
اکنون که هر هفته چندین هزار تن از ایرانیان به فیض زیارت عتبات عالیات در عراق نایل می شوند چرا کسی به بقایای این شهر زیبا و ارجمند تاریخی ایرانی سری نمی زند و خبری از آن نمی آورد؟
شهر سلامت و اعتدال دنیا را فراموش کرده ایم؟
این جای شگفتی ندارد؟!
تیسفون در پایان روزگار ساسانیان به دست تازیان تاراج شد. گزارش مفصلی از تاراج شهر و ثروت های بی حساب آن را ابن مسکویه آورده است؛ از سه هزار، هزار، هزار که از گنج بردند تا تاج و رخت خسرو و دیگر ثروت ها (تجارب الامم/ ج1/ ص 315 تا 327).
عرب ها بعدا تیسفون را که گویا هفت شهر در کنار یکدیگر و بر کرانه دجله بود، مداین نامیدند. حمزه اصفهانی نام یک شهر از آن شهرهای هفت گانه را آورده (سنی/ ص 74)، نام سه شهر در مجمل التواریخ آمده (ص 72، 74 و 76) ، لسترنج هم نام پنج شهر را آورده (جغرافیای تاریخی/ ص 36) و مستوفی هم نام هفت شهر را برشمرده است (نزهه القلوب/ تصحیح لسترنج/ ص 44). البته که نام های شهرها در این منابع با هم فرق دارد.
در سده دوم هجری، منصور خلیفه عباسی، چون خواست شهر بغداد را بنا نهد شروع به تخریب تیسفون کرد تا سنگ و آجر آن رابه کار ساختمان بغداد برد. اما معلوم شد که خرج تخریب از خرج تهیه سنگ و آجر بیشتر است و دست از این کار بکشید. (جغرافیای تاریخی لسترنج/ ص 37). در سده چهارم، مداین شهر کوچک پر جمعیتی بود با بازارهای پر رونق (لسترنج/ همان جا). اما در سده ششم چندان ویران شده بود که چون افضل الدین خاقانی شروانی بدان جا رسید از شدت تاثر و تاسف قصیده ای را با آن زبان حسرت بار، به جای «ره آورد دیدار» آن شهر سرود که ایرانیان، آن را از بر کردند: هان ای دل عبرت بین . . . (شاعر صبح/ ص 127).
اکنون که هر هفته چندین هزار تن از ایرانیان به فیض زیارت عتبات عالیات در عراق نایل می شوند چرا کسی به بقایای این شهر زیبا و ارجمند تاریخی ایرانی سری نمی زند و خبری از آن نمی آورد؟
شهر سلامت و اعتدال دنیا را فراموش کرده ایم؟
این جای شگفتی ندارد؟!
*
با سپاس از فرستنده: محمود فاضلی بیرجندی