Friday, March 19, 2010
پیوستی برهفتهنامهی ِ «ایرانشناخت»، سال پنجم- شمارهی ِ ۴۰ در دو بخش
همکاران:
اوحدی، سعید - سوئد
رناسی، احمد - فرانسه
غیاثآبادی، رضا - ایران
ناقد، خسرو - آلمان
یادداشت ِ دوم ِ سردبیر و ویراستار
جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۸۸
(نوزدهم مارس ۲۰۱۰)
۱
والاترین پیام ِ نوروزی: پیام ِ جاودانهی ِ استاد ِ توس، «حکیم ابوالقاسم فردوسی»
بکوشیم تا رنج ها کم کنیم
دل ِ غمگنان شاد و بیغم کنیم
بسازید و از داد باشید شاد
تن آسان و ازکین نگیرید یاد
کسی باشد از بخت پیروز و شاد
که باشد همیشه دلش پر ز داد
شود آن زمان بر دل ما درست
که از کینه دلها بخواهیم شست
سخنهای دیرینه یاد آورید
به گفتار لب را به داد آورید
مدار ایچ اندیشهی ِ بد به دل
همه شادی آرای و غم برگُسل
بیا تا همه دست ِ نیکی بریم
جهان ِ جهان را به بد نسپریم
همه ساله پیروز بادی و شاد
سرت پر ز دانش، دلت پر ز داد
سُراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش خنده باش
کنون خورد باید می ِ خوشگوار
که می بوی مُشک آید از جویبار
فراهم آورنده از شاهنامه و فرستنده: سعید اوحدی از سوئد
پیام دبیرکل سازمان ملل متحد به مناسبت ِ نوروز و آغاز ِ سال ِ ۱۳۸۹ خورشیدی
در این جا ↓
خاستگاه: نشریّه ی ِ الکترونیک ِ اخبار ِ روز
متن ِ قطعنامهی ِ سازمان ملل ِ متحد در بارهی ِ پذیرش «نوروز» به عنوان ِ "روز ِ جهانیی ِنوروز"
General Assembly Recognizes 21 March as International Day of Nowruz
در این جا ↓
نگرشی به پیشینه و ساختار ِ جشنآیین ِ «نوروز» از دیدگاهی دیگر
چند نکته پیرامون جشن نوروز
مسئله تحویل سال و به رسمیت نشناختن نوروز در دین زرتشتی
رضا مرادی غیاث آبادی
برگرفته از گفت و شنود با نادر صدیقی در رادیو فردا
متن ِ این گفت و شنود را در این جا، بخوانید یا بشنوید. ↓
یک ترانه ی شادیانگیز ِ نوروزی از «شکیلا»
در این جا ↓
۲
درس عبرتی برای آنان که اهل عبرت گرفتن و پیرو ِ راه ِ زرّین ِ «اندیشه و گفتار و کردار ِ نیک» اند
پژوهشگر، نویسنده و مترجم ِ گرامی آقای خسرو ناقد، نامهی ِ سرگشادهی ِ زیر را به سردبیر ِ "ایران امروز" نوشته و رونوشتی از آن را نیز به این دفتر فرستادهاست.
از آن جا که رفتار ِ حقناشناسهی ِ مورد بحث در این نامه، منحصر به همین یک نمونه نیست و همانندهای آن را بارها دیدهایم و – چون نیک بنگریم – یکی از نابههنجاریهای ِ رایج در جامعهی ِ فرهنگیی ماست، متن ِ نامهی ِ نویسنده را در این پیوست، بازنشرمیدهم تا بلکه مایهی عبرتی باشد و انگیزهی ِ پایبندشدن ِ ما مردم به حقشناسی و امانتداری گردد. چُنین باد!
نامه ی سرگشاده
نامه ای از سر ِ ناگزيری
مسئول سايت "ايران امروز"
امروز اين جملات را در صفحه اول "ايران امروز" خواندم.↓
زندگی و سرنوشت نسل انقلاب شباهت زیادی به سرنوشت آن بخش بزرگ از روشنفکران جهان دارد که در قرن بیستم ابتدا با شور و هیجانی وصف ناپذیر، مجذوب و مسحور اتوپیایی آرمانگرایانه شدند و در جست وجوی ناکجا آباد، "سرمست از رویای عالمی زیبا"، سر از برهوتی درآوردند که تنها جمود فکری و ویرانی فرهنگی و از هم پاشیدگی اجتماعی را با خود به همراه داشت.
با ديدن اين پاراگراف که آقای محسن حيدريان در مطلب «رؤيای "بهار ايران"» در ميان ذکر خاطراتِ رؤيايی خود از گذشته آوردهاند، چنان از جسارت و جنبل جادوی ايشان به شگفت آمدم که ناگزير شدم اين نامه کوتاه را برای آگاهی خوانندگان بنويسم.
دوست و همکار شما آقای محسن حيدريان، دقيقاً و بدون يک کلمه کم و زياد، بخشی از نوشته من در پيشگفتار کتاب "زندگی به رغم تاريخ" را از بافت و منظور و معنای متن بيرون کشيده و با سوءاستفاده از آن، به اسم خودشان منتشر کردهاند؛ بدون آن که حتی اشارهای به نام کتاب يا نويسنده بکنند. ("زندگی به رغم تاريخ" گفتارها و گفتوگوهايی از لشک کولاکوفسکی. به انتخاب و ترجمه خسرو ناقد. انتشارات جهان کتاب. چاپ اول تهران بهار ۱۳۸۸. چاپ دوم زمستان ۱۳۸۸. پيشگفتار مترجم، صفحه ۱۴ پارگراف آخر).
من نمی دانم اين کار ناپسند و ناشايست ايشان را "سرقت" بنامم يا "تقلب" يا چيزی ديگر. اما راستی در اين دنيای وانفسا کار به جايی کشيده است که ديگر اخلاق و عرف و شرف انسانی هم بیارزش شده است؟ آيا همين بیاخلاقیها و کجرویها يکی از علل بر باد رفتن آنچه «رؤيای "بهار ايران"» خواندهاند، نيست؟ به هر حال، اميدوارم که مابقی «رؤيای "بهار ايران"» از قلم خودشان تراوش کرده باشد و نه "رؤياهای دروغين" که از اين جا و آن جا کپی کرده و به اسم خود برای خلق الله بازگو کردهاند.
بگذريم که در چنين مواردی اغلب پيش میآيد که کسانی که نوشتههايی از ايندست را میخوانند و چندی بعد احتمالاً کتاب "زندگی به رغم تاريخ" را مطالعه میکنند، بدون آن که تاريخ انتشار اين دو متن را در ياد داشته باشند، اين شبهه میتواند برايشان به وجود آيد که من اين پاراگراف از پيشگفتار کتاب را که بيش از يک سال پيش از اين نگاشته و منتشر کردهام، از نوشتهی امروز ايشان اخذ کردهام!
به هر حال، اين نامه کوتاه را برای انتشار در سايت "ايران امروز" خدمتتان می فرستم تا هم خوانندگان از اين رفتار دور از عرف و اخلاق ايشان آگاه شوند و هم شايد اعتراض من باعث عبرت و بيداری آقای محسن حيدريان از خواب غفلت شود و از اين پس در "رؤياهای" خود از نوشتههای ديگران سوءاستفاده نکنند.
لطف کنيد و اين توضيح کوتاه را در سايت "ايران امروز" منتشر کنيد!
پايدار باشيد و سربلند.
خسرو ناقد