Thursday, December 17, 2009

 

هفته نامه ی ایران شناخت، سال پنجم- شماره ی ۲۷، فراگیر ِ ۱۹ درآمد ِ خواندنی، دیدنی و شنیدنی



*(خواهشی دوستانه)*


درود. از آن جا که به سبب ِ تعهّد در به انجام رسانیدن ِ چند کار ِ پژوهشی‌ی ِ پُرحجم، فرصت ِ روی‌کرد به انبوهی از "ایمیل پیام"های دوستان را – که روزانه به دفتر من می‌رسد – ندارم و شاید بی پاسخ ماندن ِ آنها، خدای ناکرده، حمل بر بی‌پروایی و بی‌ادبی نسبت به لطف ِ دوستان شود، با سپاس‌گزاری از یکایک ِ یاران، خواهشمندم ازین پس، جز در موردهایی که پرسش یا کار ِ ویژه‌ای با من دارند یا مطلبی بایسته و مهم در حوزه‌ی ِ کار ِ پژوهشی‌ی ِ من (ایران‌شناسی به مفهوم ِ دانشگاهی‌ی ِ آن) و یا دست آورد ِ تازه ای در حوزه ی ادب و هنر ِ معاصر درمیان‌باشد، از فرستادن ِ ایمیل پیام های ِ فراگیر ِ درون‌مایه‌های ِ خبری و گزارشی‌ی ِ روزمرّه یا سرگرمی و تفریح و یا تصویرهای دیدنی و شرح ِ شگفتی‌های ایران و جهان، خودداری بفرمایند.
پاسخ ِ مثبت به این خواهش ِ فروتنانه و دوستانه، منّتی‌ست که یاران بر این کوشنده‌ی ِ تنگ‌مجال، خواهند گذاشت و مایه‌ی ِ سپاس ِ فراوان خواهدبود.


بدرود: جلیل دوستخواه


يادداشت ويراستار

جمعه بیست و هفتم آذر ماه ۱۳۸۸
(هیجدهم دسامبر ۲۰۰۹)


گفتاوَرد از داده‌هاي اين تارنما بي هيچ‌گونه ديگرگون‌گرداني‌ي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.




You can use any part of this site's content without any change in the text, as long as it is referenced to the site. No need for permission to use the site as a link.


Copyright-Iranshenakht©2005- 2009


All Rights Reserved



۱. ایرانِ من! جدایی‌ی ِ ما دیرساله شد... : غزلی ناب از شاعری در غربت نشسته و دل و جان به مهر ِ ایران بسته



غزلی با یاد ِ میهن

اسماعیل خویی


یادِ توام به گریه می آرد هنوز هم:
وآن هم چه گریه ای، که به درد و به سوز هم!
*
ایرانِ من! جدایی ی ما دیر ساله شد:
اما چکد زدیده ی من خون هنوز هم.
*
باران همین نه کشتگه ام را به سیل بست
کآمد به آذرخش مرا خانه سوز هم.
*
میرابِ آفتاب کُله گوی کج منهِ:
سر ریز کرد تیرگی ی شب به روز هم!
*
زودا کز ابرِ این همه آهی که می کشیم
بارد تگرگ بر سرِ ما در تموز هم!
*
شادا دمی که سینه بشوییم از غمان
و زکینه ی سترونِ آتش فروز هم.
*
گرمای مهر باید و نرمای آب مان
با دشمنانِ سنگدلِ کینه توز هم.
*
بهرام و تیر و ماه و اناهید زانِ ماست:
نیز آن یگانه اخترِ گیتی فروز هم.
*
نبود فراتر از خِرَد اسرارِ هست و نیست:
باید در آوریم سر از آن رموز هم.



چهاردهم تیر هشتاد و هشت- بیدرکجای لندن



خاستگاه: احمد رنّاسی
برگرفته از نشریّه ی الکترونیک ِ اخبار ِ روز
http://www.akhbar-rooz.com/


پنج‌شنبه ۱۹ آذر ۱٣٨٨ - ۱۰ دسامبر ۲۰۰۹



۲. پژوهش و کوشش ِ گسترده و ثمربخش ِ بانویی آمریکایی در فراهم‌آوردن ِ گنجینه‌ی ِ پراکنده‌ا‌ی از موزیک ِ ایرانی: میراث ِ ۲۲ سال کنش ِ هنری‌ی ِ بزرگترین استادان ِ موسیقی‌ی ِ معاصر ِ ایران






جین لویسان

(Jane Lewisohn)

بانوی ِ پژوهشگر ِ آمریکایی (که به زبان فارسی، مانند ِ زبان ِ مادری اش، سخن‌می‌گوید) از سال ِ ۲۰۰۵ میلادی در همکاری با کتابخانه‌ی ِ ملّی‌ی ِ بریتانیا، دانشگاه لندن و بنیاد میراث ِ ایران مجموعه‌ی ِ بازمانده از برنامه‌ی ِ "گلها" در رادیو ایران (۱۳۳۷- ۱۳۵۷) را از درون و بیرون ِ ایران فراهم‌آورده و به بایگانی‌ی ِ سپرده‌است تا در کنار ِ میراث موزیکی‌ی ِ دیگر ملّت‌ها نگاهداری شود.
علی عطّار از تلوبزیون فارسی‌ی ِ بی. بی. سی. با این بانوی پژوهشگر به گفت و شنود نشسته‌است. متن آن را در این جا ببینید و بشنوید و گفتار ِ بسیار ارزنده ی بانو لویسان در باره‌ی ِ موزیک ایرانی را بخوانید. ↓
http://www.bbc.co.uk/persian/tv/2008/12/000000_ptv_tamasha.shtml


خاستگاه: رایان پیامی ار
Rivanne Sandler
ISIS Office- London



۳. وازنا، مجلّه‌ی ِ الکترونیکی‌ی ِ شعر


در این جا ↓
http://www.vazna.com/article.aspx?id=2564


خاستگاه : رایان پیامی از آرزو مختاریان


۴. چگونگی‌ی ِ اِعمال ِ حقّ ِ تعیین ِ سرنوشت (بخش ۲)


دنباله‌ی ِ گفتار ِ محمّدعلی بهمنی قاجار را در این جا بخوانید. ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-623.aspx


خاستگاه: رايانْ پيامي از مسعود لقمان


۵. جشنواره‌ی ِ یک‌صد و پنجاهمین سال‌گرد ِ ترجمه‌ی ِ رباعی‌های ِ «خیّام» توسّط ِ «فیتز جرالد»




مرکز ِ خوش‌نویسی‌ی ِ لاتین ایران، با هم‌کاری‌ی ِ مجموعه‌ی ِ فرهنگی- تاریخی‌ی ِ نیاوران، به مناسبت ِ یک‌صد و پنجاهمین سالگرد ِ ترجمه‌ی ِ تاریخی وهنرمندانه‌ی ِ رباعی‌های ِ حکیم عمر خیّام، فیلسوف، ریاضی‌دان، کیهان ‌شناس و شاعر پرآوازه‌ی ِ ایرانی توسّط ِ هنرمند فقید بریتانیایی ادوارد فیتز جرالد، برمی‌گزارد. ↓
http://www.ilcc.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=42&Itemid=104


خاستگاه: رایان پیامی از فرشید ابراهیمی


۶. مته به خشخاش: اهالی‌ی ِ «وبلاگستان »، شما اهل ِ قلمید ...


نوشتار ِ خواندنی و هُشداردهنده‌ی ِ فرشته مولوی با این عنوان را در باره‌ی ِ خطر ِ تازه ی ِ تهدید‌ کننده‌ی ِ «زبان ِ فارسی»، در این جا، بخوانید. ↓
http://www.fereshtehmolavi.net/Farsi/yad_daasht.htm#ahali


خاستگاه: رايانْ پيامي از فرشته مولوی - ونکوور (کانادا)


۷. آیا واژه‌ی ِ «تکامل» را می توان برابرنهاد ِ دقیق و درست ِ فارسی برای ِ اولوشن / اولوسیون
Evolution
دانست؟



در این جا بخوانید. ↓
http://zamaaneh.com/science/2009/12/post_80.html


خاستگاه: رایان‌پیامی از رامین امین ابراهیمی (گفتاوَرد از تارنمای ِ رادیو زمانه)


۸. در سوگ ِ «محمّد عاصمی»، هنرمند ِ تآتر، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار




روی‌کردی به بایگانی‌ی ِ مجلّه‌ی ِ کاوه به سردبیری ی محمّد عاصمی
http://www.kawehjournal.de/


در باره‌ی ِ محمّد عاصمی، در این جا (زیر ِ بخش ِ سال ِ ۲۰۰۵) بخوانید تا بیشتر بدانید. ↓
http://www.safinehnooh.com/#events


آقای دکتر نوید فاضل نیز، در همین زمینه، در رایان‌پیامی از آلمان، نوشته‌است:
"چه جان‌گدازست از دست دادن ِ چنین پیش‌کسوتانی.
هنوز صدای مهربانش و پندهای پدرانه‌اش در گوشم هست.
باز چه خوب شد که بر خلاف بسیاری از دیگران، آغاز ِ جنبش ِ هم‌میهنانش را دید و توانست دو باره به آنان سربلند باشد."

نوید

محمّد عاصمی درگذشت


محمّد عاصمی شاعر و نویسنده و پژوهشگر ِ ایرانی‌ی ِ مقیم آلمان، روز شنبه در بیمارستانی در نزدیکی شهر مونیخ درگذشت.
آقای عاصمی در جوانی شاعر و نویسنده‌ای پرشور بود و اشعار حماسی او با امضای "شرنگ" در نشریات چپ منتشر می‌شد.
او در دوران توفانی پس از شهریور ۱۳۲۰ از هنرمندان تئاتر بود و در "تئاتر سعدی" به روی صحنه می‌رفت. او از شاگردان عبدالحسین نوشین کارگردان نامی تئاتر و عضو کمیته مرکزی حزب توده بود.
آقای عاصمی در همان دوران با ایرن، بازیگر نامدار تئاتر و سینمای ایران پیوند ازدواج بست، که دوام چندانی نداشت.
محمّد عاصمی پس از کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ تحت پیگرد قرارگرفت و ناگزیرشد ایران را ترک کند و در آلمان اقامت گزیند.
او از فروردین ۱۳۴۲ نشریۀ فرهنگی و اجتماعی‌ی ِ کاوه را به زبان فارسی در مونیخ منتشرکرد. این نشریه به ویژه ناشر افکار و آثار نویسندگان و پژوهشگران ایرانی شد که در اروپا اقامت داشتند.
آقای عاصمی، چنان که خود در مصاحبه‌ای گفته است، نشریه‌ی خود را "کاوه" نامید، برای زنده داشتن یاد نشریه مهمی [به همین نام] که نیم قرن پیش از آن، برخی ادبای تبعیدی سرشناس ایرانی مانند سید حسن تقی‌زاده، علامه محمد قزوینی و محمد علی جمال‌زاده در برلین منتشر می‌کردند.
با مجله‌ی ِ کاوه (به مدیریت ِآقای عاصمی)، گروه بزرگی از نویسندگان و پژوهشگران ایرانی همکاری داشتند، مانند سید محمد علی جمال‌زاده، دکتر پرویز ناتل خانلری، علی دشتی، عباس زریاب خویی، بزرگ علوی، احسان طبری، محمود تفضلی، علی نقی منزوی، سعیدی سیرجانی و ده‌ها ادیب و متفکر دیگر.
آقای عاصمی نویسنده‌ای خوش‌بیان، روشنفکری فهیم و انسانی بسیار مهربان و شوخ‌طبع بود. از او آثاری در تألیف و ترجمه باقی مانده است. آخرین کار او یک "سی دی" است که در آن شعرهای دوست خود مسعود عطایی را خوانده است. این اثر در زمستان ۲۰۰۸ به بازار آمد.
او از چند سال پیش، از بیماری ِ سرطان ِ مری رنج می‌برد و هنگام مرگ ۸۴ سال داشت.


۹. "هیچ آدابیّ و ترتیبی مجوی/ هرچه می خواهد دل ِ تنگت، بگوی!" : نمایشی موزیکی بر بنیاد ِ داستان موسی و شبان از مثنوی‌ی ِ مولوی


فیلم کامل ِ اجرای ِ نمایش ِ موزیکی بر بنیاد ِ داستان موسی و شبان از مثنوی‌ی ِ مولوی به کارگردانی و خوانندگی‌ی ِ پرواز هُمای را – که چندی پیش، در همین تارنما از آن خبردادم – در این جا ببینید. ↓ http://www.neekou.com/view_video.php?viewkey=85b952b62c14a3a175a6&page=1&viewtype=basic&category=mr


خاستگاه: رایان‌پیامی از مازیار قویدل


۱۰. بزرگ‌ترین خانه‌ی ِ خشتی‌ی ِ جهان در روستای ِ قاسم‌آباد ِ رفسنجان


تصویرهای این خانه رادر این جا ببینید و در باره‌ی. آن، بخوانید. ↓
http://zamaaneh.com/photography/2009/12/post_1156.html


خاستگاه: رایان پیامی از فرشید ابراهیمی
به گفتاورد از رادیو زمانه


۱۱. خبرنامه‌ی ِ شماره‌ی ِ ۱۶۹ انجمن ِ مثنوی پژوهان


در این جا بخوانید و بشنوید. ↓
http://newsletter-latest.blogspot.com/


خاستگاه: رایان‌پیامی از پانویس


۱۲. نشر ِ شماره‌ی ِ پاییز ۱۳۸۸ فصل‌نامه‌ی ِ الکترونیک ِ ایران روزنه


در این جا ببینید و بخوانید. ↓
http://www.rozanehmagazine.com/














نخستین برف امسال در تهران
(از ایران روزنه)


خاستگاه: رایان پیامی از شیرین طبیب زاده، سردبیر ِ ایران روزنه


۱۳. «همسایه‌ی ِ من به باغ ِ وحش می‌رود.»: شعر ِ تازه‌ای از "مجید نفیسی"
My Neighbor Goes to the Zoo


در این دو جا بخوانید. ↓
http://writersatwork.wordpress.com/


http://www.iranian.com/main/2009/sep/my-neighbor-goes-zoo


۱۴. تازه‌های تارنمای ِ فرهنگی‌ی ِ شهربراز


در این دو جا بخوانید. ↓
گزارشی از نشر ِ ترجمه‌ی ِ فارسی‌ی ِ کتاب اسواران ِ ساسانی، پژوهشی از دکتر کاوه فرّخ
http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/12/blog-post_12.html


"فریاد ز شیرینی و پرویزی‌ی ِ افرنگ": برداشتی انتقادی از نگرش ِ نادرست ِ بسیاری از ایرانیان به زبان‌های باختری به منزله‌ی ِ تنها کلید کامیابی در گستره‌ی ِ دانش و فرهنگ http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/12/blog-post_14.html


خاستگاه: رایان‌پیامی‌ از شهربراز


۱۵. فرهنگ ِ جامع ِ نام‌ها و آبادی‌های کهن ِ اصفهان (جلد ِ سوم): فهرست ِ نام‌واژه‌های ِ کهن
و ریشه‌شناسی و رازگشایی‌ی ِ آن‌ها ‌



جلدهای یکم و دوم این فرهنگ سودمند، چند سال پیش در یک مجلّد نشریافت و من در این تارنما به شناساندن آن پرداختم. اکنون جلد سوم آن – که فراگیر ِ نیامده‌های ِ در آن دو جلدست – نشریافته و در دسترس ِ دوستداران ِ زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران است.
استاد محمّد مهریار، با کوشش و پژوهش بسیار، این مجموعه‌ی ِ شایسته و رهنمون را بر گنجینه‌ی ِ زبان فارسی و زنجیره‌ی ِ فرهنگ‌های این زبان افزوده‌اند که پژوهندگان از آن برخوردارخواهندشد و بر مؤلّف دانشمند ِ آن، درود و آفرین خواهندگفت.
ویراستار، در پایگاه شاگرد ِ استاد ِ بزرگوار از شصت و سه سال ِ پیش تا کنون، به نوبه‌ی ِ خود، نشر این دفتر ِ آگاهی و دانش را به حضور ایشان، شادباش می‌گوید و تداوم ِ فیض‌بخشی‌ی ِ استاد را آرزومی‌کند.


۱۶. «خورآباد» یا «خرابات» در شعر ِ حافظ (؟)


سخنرانی‌ی ِ دکتر حسین وحیدی، پژوهشگر ِ فرهنگ ِ ایران در این زمینه و نیز گفتارهایی شاهنامه‌شناختی از استادان دیگر را در تارنمای ِ کانون ِ ایران ِ بزرگ، بخوانید ↓
http://www.kanooneiranebozorg.blogsky.com/


خاستگاه: رایان پیامی از ِ کانون ِ ایران ِ بزرگ


۱۷. گفتمانی پژوهشگرانه و حقیقت‌جویانه یا کلنجار و هیاهویی روزمرّه ؟!


آقای شاهین سپنتا در رایان‌پیامی، پیوندنشانی‌ی ِ زیر را -- که رهنمودی است به نوشتاری از آقای بهرام روشن ضمیر در باره‌ی ِ گفت و شنود ِ روزنامه‌ی ِ اعتماد با آقای دکتر پرویز رجبی -- به این دفتر فرستاده‌است:


پاسخ بهرام روشن ضمیر به سخنان پرویز رجبی در روزنامه اعتماد
http://drshahinsepanta.blogsky.com/
*
ویراستار برای آگاهی‌ی بیشتر از چگونگی‌ی ِ آن داستان، در رایان‌پیامی، برداشت ِ آقای رجبی را خواستارشد و ایشان، پاسخی کوتاه (همانا نه به خواست ِ نشر) به پیام وی نوشتند که تنها برای روشنگری و با اجازه‌ی ِ ایشان، آن را در این جا می‌آورد و امیدوارست که استاد از وی نرنجند. ↓




سلام ... خیلی نگرانم از این همه دشمنی. متاسفانه برخی از جوانان ما همین که قلم به دست گرفتن را می آموزند، از هر وسیله ای برای بزرگ نمایی خود سود می جویند. بر آقای روشن ضمیر نباید پوشیده باشند که من برای نخستین بار سی سال پیش تاریخ جامع خط میخی فارسی باستان را نوشته ام. یا ایشان نباید از هزاره های گمشده بی خبر باشند و یا ترجمه‌های من به نام‌های از زبان داریوش و داریوش و ایرانیان را ندیده باشند. بنا براین من نمی توانم گفته باشم که پروفسور هینتس برای اولین بار خط میخی فارسی باستان را خوانده است! فرض بر این که در مصاحبه‌ای تلفنی، سهوا مبتدا با خبر همخوانی نداشته باشد؛ پس ما کی می خواهیم از پیراهن عثمان دست بکشیم؟ من نمی دانم فایدۀ این اشاره ها چیست. ایشان باید توجه می کردند که تفاوت بسیاری میان تالیف و مصاحبه است. و در مصاحبه معمولا جای اسناد و تکیه گاه‌ها خالی‌است.
مضک تر این که نوشته اند که من گفته ام "در اواخر دورۀ ساسانی هرروز شاه تازه ای بر تخت نشسته است." (که منظورم مشخص است) و کودکانه حسابی سرانگشتی کرده اند که گویا به تعداد روزهای حکومت ساسانیان شاه داشته ایم! و همین جور بگیرید و بروید جلو... سراسر تحریف و سراسر ادعاهای کودکانه... و جالب این‌ که با نوشتۀ این جوان، وبلاگ های پان ایرانیست ها خوراک یافته اند!
با این همه، من از کوشش های پیوستۀ آقای روشن ضمیر برای آشنایی با تاریخ خشنودم. دستشان درد نکند.


پرویز رجبی


در همین زمینه، آقای ِ رضا مرادی غیاث آبادی نوشته‌است:


مکتب تاریخ‌نگاری‌ی ِ رجبی


مصاحبه‌ی ِ آقای دکتر پرویز رجبی با روزنامه‌ی ِ اعتماد که با عنوان «مروری بر سقوط ساسانیان و ورود اسلام به ایران» منتشرشد، به‌جز چند اشتباه تایپی یا گفتاری که در هر مصاحبه‌ای اجتناب‌ناپذیرست، روی‌کرد همیشگی‌ی ِ ایشان را -- که کوشش برای همبستگی‌ی ِ مردم و واقع‌نگری‌ی ِ تاریخی و دوری - ‌گزیدن از به‌کارگیری‌ی ِ تاریخ برای ترویج نژادپرستی و ایجاد اختلاف‌های قومی است -- نشان می‌داد.
استاد رجبی، نمونه‌ای ممتاز و کم‌یاب از یک «مورّخ مستقل» است. مفهومی که بسا فراتر از بی‌طرف بودن، و ارزنده‌ترین ویژگی برای یک تاریخ‌نگار دانسته‌می‌شود. آن‌گاه که ایشان، قلمی را که همواره به حرمت آن سوگند می‌خورد، به‌ دست می‌گیرد، نه تنها از تمامی ِ وابستگی‌ها و مصلحت‌های گوناگون روزگار دوری می‌گزیند، بلکه تمامی ِ دلبستگی‌های شخصی خود را نیز به کناری می‌نهد و حتی در اعماق ذهن و اندیشه‌ی ِ خود نیز مجالی به عامل‌های سلب ِ استقلال نمی‌دهد.


همگان می‌دانیم که استقلال فکری ِ یک پژوهشگر، در جامعه‌ی ِ مطلق‌گرای ایرانی که از دیرباز هر پدیده‌ای را به نیکی و بدی، به خیر و شرّ ِ مطلق، و یا به روشنایی و تاریکی تفکیک کرده و جایی برای سایه‌روشن‌های میانی باقی نگذاشته، تا چه اندازه دشوار و گاه ناممکن است. به‌ویژه در جامعه‌ای که در هنجارهای تازه‌اش، مورّخ را به دیده‌ی ِ ابزاری می‌نگرد که وظیفه‌ی ِ یافتن اسناد و مدارکی برای احکام پیشاپیش صادرشده‌ی ِ ذهنی‌ی ِ خود را بر عهده دارد.

چنین است که هر روز از شمار خوانندگان و منتقدان علمی و یا کسانی که قصد آگاهی تاریخیِ واقع‌گرایانه و بی‌طرفانه را دارند، کاسته‌می‌شود و به شمار هزاران چشم یک‌سو‌نگری افزوده می‌شود که با معیار وابستگی‌های گوناگونِ میهنی یا مکتبی و یا دیگر منافع و دوست‌داشته‌های خود، در لابلای نوشته‌های مورّخ به دنبال نکته‌هایی برای خرده‌گیری‌های جانبدارانه می‌گردند. بسا کسانی که هنوز پا به مرحله شاگردی نگذاشته‌اند، به خود اجازه می‌دهند که به بحث و مناظره با استادی بپردازند که ۴۵ سال سابقه‌ی ِ تألیف و پژوهش، و ده‌ها اثر تحقیقی و ادبی‌ی ِ منتشر‌شده در کارنامه خود دارد.


استقلال فکری و تاریخ‌نگاری‌ی ِ واقع‌گرایانه و بی‌طرفانه، به عنوان یک اصل خدشه‌ناپذیر، به اندازه‌ای برای آقای رجبی شناخته‌شده است که حتی استنباط‌های شخصی‌ی ِ خود را نیز نه در درون متن، که در «حاشیه‌ای بر تاریخ» می‌نگارد و آشکارا تمایزی برجسته میان آنچه بر مبنای اسناد تاریخی فرادست آمده، با استنباط‌های خود قائل می‌شود. استنباط‌هایی که به نظر بسیاری از خوانندگان «هزاره‌های گمشده» و «سده‌های گم‌شده»، خواندنی‌ترین بخش تاریخ‌نامه‌های ایشان است .


بی‌گمان بسیاری از کسانی که دکتر رجبی را تنها از طریق آثار تاریخی و پژوهشی می‌شناسند، ذرّه‌ای گمان نبرده‌اند که او برخلاف آن خشکی و جدّیتی که در آثار تاریخی‌اش هویداست، تا چه اندازه دارای روحیّه‌ای عاطفی، و احساساتی ناب و شورانگیزست. آن‌گاه که در «سیمرغ» -- دوست‌داشتنی‌ترین کتاب خود -- از چشم‌اندازهای سراسر برف و یخ می‌گوید و از سپیدی‌ی ِ فرشته‌های برفی و جاده‌ها و بیدها و پرندگان یخی سخن می‌راند؛ آن‌گاه که در «لاهوت» از سکوت می‌گوید و از مرز آبی در آبی ِ دریا و آسمان؛ آن‌گاه که در «شهر ِ ما» از قصّه‌ی ِ دوری‌ی ِ پدر و غصّه‌ی ِ رفتن ِ مادر می‌گوید و آن‌گاه که از «بوی ِ چادر ِ مادر» با گل‌های ِ ریز ِ گل‌بهی‌ی ِ آن می‌نویسد، می‌توان به روحیّه‌ی ِ مردی پی‌برد که به زلالی‌ی ِ همان «سیمرغ»‌اش، میهن و مردم و به‌ویژه جنبش‌های مردمی‌اش را دوست می‌دارد. بیشتر از هر آن کسی که مدّعی‌ی ِ آن بوده و تنها شعارش را سرداده است. این‌چنین است که خواننده از خود می‌پرسد، چه‌گونه این مرد، توانایی‌ی ِ نادیده‌انگاشتن ِ تمامی‌ی ِ امواج خروشان و ژرف ِ دریای ِ احساسات خود را به هنگام ِ کار ِ پژوهشی می‌یابد؟


خواننده به‌زودی در می‌یابد که با دو پرویز رجبی ی ِ متفاوت رو به روست. از یک‌ سو، تاریخ‌نگاری واقع‌نگر، منصف، غیر وابسته، دقیق و بی‌رحم؛ و از سویی دیگر، یک ادیب و شاعر پراحساس و خلاق با توصیف‌ها و آفرینش‌های ِ ادبی‌ی ِ حیرت‌انگیز، و حتی یک طنزپردازِ ِ نکته‌سنج و صاحب‌سبک و چیره‌دست در گفت و گوهای دوستانه.


هر چند که در جامعه‌ی ِ ما – به‌رغم ِ سخنان فراوانی که گفته می‌شود – علاقه‌ی ِ چندانی به مطالعات تاریخی وجود ندارد (چرا که همگان همه چیز را می‌دانند!)، اما به گمانم، دور نیست که تاریخ‌نگاری‌ی ِ معاصر ِ ایرانیان را که از مشیرالدوله پیرنیا آغاز شده است، به لحاظ شیوه و سبک منحصربه‌فرد و نوآورانه‌ی ِ آقای دکتر رجبی، به دو دوره‌ی ِ متمایز ِ پیش و پس از «هزاره‌های گمشده» تفکیک کنیم و آن را بنام «مکتب تاریخ‌نگاری رجبی» بشناسیم.


قلم و دست استاد، هماره توانا باد که همین یک دست، دست ِ بسیار کوشا و پرصدایی است.


۱۸. اجرای ِ برنامه‌ی ِ نقّالی‌ی ِ «گرُدآفرید» در کشور ِ بلاروس


در این جا بخوانید. ↓
http://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=1504


خاستگاه: رایان‌پیامی از فاطمه حبیبی‌زاد (گردآفرید)


۱۹. فراخوان ِ پنج همایش ِ گاهان‌خوانی و گاهان‌پژوهی






GATHA SCHOOL
Divine Songs of Zarathushtra
Schedule of Classes
Time: 2:00 PM - 3:30 PM
January
Jan, 9, 16, 23 and 30th 2010
February
Feb, 6, 13, 20 and 27th 2010
March
Mar, 6 and 13th 2010
April
Apr, 10, 17 and 24th 2010
May
May, 1, 8, 15 and 22th 2010
GAtha School
Divine Songs of Zarathushtra
Total of 17 classes will be conducted to cover all 5 Gathas,
Instructor: Dr. Jafarey

There are only 3 Iranians in the world who speak the Gathics language, and Dr. Jafarey is one of them. Don’t miss this once in a life time opportunity to hear Dr. Jafarey.




Celebrate the Divine Songs of Zarathushtra; the philosophy of righteousness for the sake of righteousness, and thus, Happiness and Good Life. Venerate the divine gift of Ahura Mazda; Freewill. Make new friends and meet old friends, while enjoying refreshments with them.
Location:
The Zarathushtrian Assembly
6760 Stagg Street #201 Van Nuys, CA 61406
Gatha School.



خاستگاه: رایان پیامی از شهروز اَشَه




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?