Monday, October 12, 2009
«خودمشتمالی» یا "انتقاد از خود": پوزشخواهیی ِ ویراستار برای بی دقتی و اشتباه بزرگی که امروز مرتکب شد!
يادداشت ِ دوم ِ ويراستار
سه شنبه بیست و یکم مهرماه ۱۳۸۸
(سیزدهم اکتبر ۲۰۰۹)
امروز پیامی با پیوستی به عنوان ِ "پیشبینیی ِ دکتر محمّد مصدّق" به این دفتر رسید که بیتهایی ساختگی به نام ِ فردوسی را هم در پی داشت.
ویراستار با شتابزدگی و در نهایت ِ بیدقتی، این پیام را برای شمار زیادی از دوستان خود، پیشبُرد
(Forward)
کرد. امّا اندک زمانی پس از آن، دوستان وی، آقایان ناصر زراعتی از سوئد و احمد رنّاسی از فرانسه، به ترتیب، نوشتند:
"....................
،خواستم ضمن تجدید ارادت دوستانه، عرض کنم که به تصوّر من، این پیش بینیی ِ منسوب به دکتر مصدق ساختگی است
به گمانم نیازی نباشد که از آن مرد شریف یک نوستراداموس پیش بین و فالگیر ساخته شود!
آیا شما خودتان متن فرانسهی ِ این مصاحبه را دیده اید؟ متأسفانه گاهی بعضی دوستان ساده دل از این کارهای ساختگی انجام میدهند و فقط دودش به چشم خودمان میرود!
راستی و درستی به نظرم از همه چیز، آن هم در این دوران دروغ و فریب، اهمیتش بیشتر است.
ناصر زراعتی
***
"با درود،
این پیش بینی که فرستادهای، کاملا دروغ واز سوی دوستان شاپور بختیاراست تا بنمایند که مصدّق هم چنین پیش بینیهایی کرده بود ودیگران توجهنداشتند، بی این که لحظه ای توجه شودکه چرا حالا سروصدای این پیشبینی به گوش همگان میرسد، از پس این همه سالها!؟ ما به « معجزه» های منسوب به این وآن پیغمبر و امام و...خرده میگیریم و آنها را خرافات میخوانیم، حالا خودمان هم پیغمبر میسازیم ومعجزه وپیش بینی برایش میتراشیم و بدینگونه، به مصدّق هم -- دانسته یا ندانسته -- توهین روا میداریم!
موفق باشی
احمد رناسی".
سپس دوست دیگرم آقای یاغش کاظمی، در رایانپیامی از ایران نوشت:
".................
با سلام و درود.
(سیزدهم اکتبر ۲۰۰۹)
امروز پیامی با پیوستی به عنوان ِ "پیشبینیی ِ دکتر محمّد مصدّق" به این دفتر رسید که بیتهایی ساختگی به نام ِ فردوسی را هم در پی داشت.
ویراستار با شتابزدگی و در نهایت ِ بیدقتی، این پیام را برای شمار زیادی از دوستان خود، پیشبُرد
(Forward)
کرد. امّا اندک زمانی پس از آن، دوستان وی، آقایان ناصر زراعتی از سوئد و احمد رنّاسی از فرانسه، به ترتیب، نوشتند:
"....................
،خواستم ضمن تجدید ارادت دوستانه، عرض کنم که به تصوّر من، این پیش بینیی ِ منسوب به دکتر مصدق ساختگی است
به گمانم نیازی نباشد که از آن مرد شریف یک نوستراداموس پیش بین و فالگیر ساخته شود!
آیا شما خودتان متن فرانسهی ِ این مصاحبه را دیده اید؟ متأسفانه گاهی بعضی دوستان ساده دل از این کارهای ساختگی انجام میدهند و فقط دودش به چشم خودمان میرود!
راستی و درستی به نظرم از همه چیز، آن هم در این دوران دروغ و فریب، اهمیتش بیشتر است.
ناصر زراعتی
***
"با درود،
این پیش بینی که فرستادهای، کاملا دروغ واز سوی دوستان شاپور بختیاراست تا بنمایند که مصدّق هم چنین پیش بینیهایی کرده بود ودیگران توجهنداشتند، بی این که لحظه ای توجه شودکه چرا حالا سروصدای این پیشبینی به گوش همگان میرسد، از پس این همه سالها!؟ ما به « معجزه» های منسوب به این وآن پیغمبر و امام و...خرده میگیریم و آنها را خرافات میخوانیم، حالا خودمان هم پیغمبر میسازیم ومعجزه وپیش بینی برایش میتراشیم و بدینگونه، به مصدّق هم -- دانسته یا ندانسته -- توهین روا میداریم!
موفق باشی
احمد رناسی".
سپس دوست دیگرم آقای یاغش کاظمی، در رایانپیامی از ایران نوشت:
".................
با سلام و درود.
در انتهای متن، اشعاری منسوب به فردوسی آمده است که مثلا همان بیت اول اش: در این خاک زر خیز ایران زمین، به نظرم جعلی می آید. مخصوصاً این یکی که واقعاً تابلوست: پدر در پدر آریایی نژاد... از شما تعجب کردم! شما که باید بیش از همه ی ما در برابر این جعلیّات بایستید و روشنگری کنید؟!"
ویراستار در پاسخ به یادآوری و انتقاد ِ سزاوار ِ این دوست ِ تیزبین و نکتهسنج، نوشت:
"درود.
حق با شماست. امروز بی دقتی ی بزرگی کردم. من بیشتر نظرم به متن ِ آن "پیش بینی" (؟!) بود و به بیتهای ساختگی از زبان فردوسی، توجه نکردم.
بعد از فرستادن آن پیام، دو تن از دوستانم از سوئد و فرانسه، جعلی بودن ِ آن "پیش بینی" را یادآور شدند و من هم بی درنگ، با شرمساری از این گافی که کرده بودم، پیام های آن دو دوست را برای همه ی گیرندگان ِ آن پیام ِ روایتگر ِ متنی دروغین و درواقع دروغ اندر دروغ! و برساخته، فرستادم.
بدرود.
ج. دوستخواه"
ویراستار در پاسخ به یادآوری و انتقاد ِ سزاوار ِ این دوست ِ تیزبین و نکتهسنج، نوشت:
"درود.
حق با شماست. امروز بی دقتی ی بزرگی کردم. من بیشتر نظرم به متن ِ آن "پیش بینی" (؟!) بود و به بیتهای ساختگی از زبان فردوسی، توجه نکردم.
بعد از فرستادن آن پیام، دو تن از دوستانم از سوئد و فرانسه، جعلی بودن ِ آن "پیش بینی" را یادآور شدند و من هم بی درنگ، با شرمساری از این گافی که کرده بودم، پیام های آن دو دوست را برای همه ی گیرندگان ِ آن پیام ِ روایتگر ِ متنی دروغین و درواقع دروغ اندر دروغ! و برساخته، فرستادم.
بدرود.
ج. دوستخواه"