Thursday, January 08, 2009

 

٣ٰ٠:٤. شصت و هشتمين هفته‌نامه: فراگير‌‌ ِ ٣٣ زيرْ بخش ِ تازه ي ِ خواندني، ديدني و شنيدني



▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄


جامه ي سياه در سوگ ِ قربانيان ِ جنگ و جنون ِ قدرت!



▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄






















▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄



يادداشت ويراستار



جمعه بيستم دي ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(نهم ژانويه ٢٠٠٩)


گفتاوَرد از داده‌هاي اين تارنما بي هيچ‌گونه ديگرگون‌گرداني‌ي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.



You can use any part of site's content as long as it is referenced to this site. No need for permission to use the site as a link.


Copyright © 2005- 2009


All Rights Reserved.




١. گزارش ِ مستند ِ تصویری- تشریحی‌ي ِ خبرگزاري‌ي ِمهر از شیوه‌ي ِ مرمَّت ِ سقف ِ آرامگاه ِ کوروش!: برداشتي كارشناختي و انتقادي


در اين جا بخوانيد ↓
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=800382


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از دكتر كاظم ابهري، دانشگاه ِ استرالياي ِ جنوبي - ادلايد


٢. سامانْ‌بخشی به خاطره‌اي ديداری از تاریخ معاصر ایران - پژوهش در فیلمی نویافته از ایران ِ دهه‌ي ِ ١٣٢٠-١٣١٠


در اين جا بخوانيد ↓
http://www.fakouhi.com/node/3125


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از آرش اخوّت- اصفهان


٣. ايرانْ‌شناسي در گستره‌ي ِ رنج و شكنج ِ "كودكان ِ كار"


تركيبْ‌واژه‌ي ِ ايرانْ‌شناسي، به سبب ِ ‌پيشينه و موردهاي ِ كاربُردش، همواره يادآور ِ جُستار و ‌پژوهش در گستره‌ي ِ تاريخ، فرهنگ، هنر، باستانْ‌شناسي، زبان و ادب ِ ايرانيان است و پيوند ِ آن با سويه‌هاي ِ گوناگون ِ زندگي‌ي ِ ايرانيان ِ معاصر، به ويژه گروه‌هاي ِ گمْ‌نام و بينوا و بي‌‌پناه ِ جامعه، كم‌تر به‌چشم‌مي‌خورد.
چندي پيش، گزارشي تكانْ‌دهنده از گذران ِ هولناك ِ يك كودك- كارگر ِ كوره‌پزخانه را در همين تارنما نشردادم. در اين هفته نيز، دوستي كه همه‌ي ِ رايانْ‌پيام‌هاي ِ پيشينش به كارهاي ِ ‌پژوهشي در زمينه‌ي ِ زبان‌هاي ايران ِ باستان و ادب و فرهنگ ِ آن روزگاران راه‌مي‌بُرد، گزارشي ديگرگونه از يكي از تيره‌ترين بخش‌هاي ِ واقعيّت در جامعه‌ي ِ امروز ِ ميهن‌مان، به اين دفتر فرستاده‌است كه متن ِ گويا و رساي ِ آن را بي‌نياز از هر سخن ِ افزوده‌اي، با سپاسْ‌گزاري از او، در پي مي‌آورم ↓
اگر اجازه‌دهید دوست دارم توجّه ِ شما را به یک نیاز دیگر در جامعه جلب کنم: کودکان کار.
آنچه در ادامه مي‌خوانيد گزيده‌اي از مجموعه نوشته‌هاي کودکان کارگر ايراني و افغان است که در کلاس‌هايي که روزهاي جمعه در چند مرکز غيردولتي براي آموزش آنان تشکيل مي‌شود نوشته شده‌اند. اين مجموعه را علي صداقتي خياط، نويسنده و فعال حقوق کودکان، در چند مجلد با عنوان‌هاي «برج غار»، «غار تار» و «ترس غار» گرد آورده و انتشارات ناهيد منتشر کرده است.


وقتي
وقتي بعد از سه ماه حقوقم را دادند براي پدرم يک جفت کفش بخرم براي مادرم يک کاپشن گرمي تا بتواند زمستان از آن استفاده کند. براي عيد براي برادرم يک شلوار لي بخرم تا در مدرسه به او به خاطر شلوارش توهين نکنند. براي خواهرم يک کيف نو بخرم تا وقتي به مدرسه مي‌رود کتاب و دفترهايش را در کيسه پلاستيکي نکند و بچه‌ها به او نخندند. اما خودم چي. من هم چيزهايي لازم دارم مثل مانتو کفش و براي مدرسه کيف. ولي کفش پدرم و کاپشن مادرم و کيف و شلوار خواهر و برادرم مهم‌تر است. اگر پولم رسيد همه را مي‌خرم براي خودم بماند بعد، آنها لازم‌تر هستند.
سميّه، ؟ ساله، پنجم دبستان


اگر
اگه پدرم سر کار مي‌رفت الان بيکار نبود و در خانه نمي‌نشست و با مادرم دعوا نمي‌کرد. اگه من جاي رئيس‌جمهور بودم يک عالمه کار درست مي‌کردم که مردم بيکار نمونن. اگه من پولدار بودم پدرومادرم را به رستوران مي‌بردم.
فرشته، ؟ ساله


اگر
اگه من پول داشتم پدرم را به دکتر مي‌بردم. اگه بيمارستان مجاني بود هيچکس به بي‌پولي نمي‌مرد. اگه مواد مخدر ردوبدل نمي‌شد جوان‌ها از زندگي ناکام نمي‌شدند. اگه لباس ارزان بود فقيرها در زمستان مريض نمي‌شدند. اگه پليس‌ها خوب باشند بي‌گناه‌ها را به زندان نمي‌بردند و کتک نمي‌زدند. اگه مربي‌ها پول روي هم بذارند مي‌توانند يک مدرسه بزرگ بخرند.
عاليه، ؟ ساله، پنجم دبستان


اگر
اگه من پولي داشتم به فقيران کمک مي‌کردم و براي آنها کارخانه درست مي‌کردم تا آنها پولي براي خوردن غذا پيدا مي‌کردند تا ديگر گرسنه نمي‌ماندند و براي پيدا کردن غذاي زن و بچه‌هايش پولي داشته باشد تا براي آنها لباس و هرچه که بچه‌هايش مي‌خواهد تهيه کند و ديگر دست آنها پيش مردم دراز نباشد و ديگر نگران خوردن زن و بچه‌هايش نباشد.
رحمت، ؟ ساله


اگر
اگر پدرم فرصت کند يک نقاشي براي اگر مي‌کشد تا من ياد بگيرم اگر را نقاشي کنم. اگر مادرم کاموا داشته باشد براي همه بچه‌ها کله و دستکش مي‌بافد که سرما نخورند. اگر برادرت و برادر بزرگم وقت کند مدرسه را مجاني رنگ مي‌زند تا بچه‌ها خوشحال‌تر شوند و بيشتر درس بخوانند. اگر من بتوانم هر جمعه به مدرسه بيايم خيلي بهتر است. بيشتر جمعه‌ها با برادرم سر کار مي‌روم و پدرم شب‌ها دير به خانه مي‌آيد و صبح زود مي‌رود و کاموا هم خيلي گران است.
جبّار، ؟ ساله، پنجم دبستان


خجالت
صاحبکار بابام براي عيد بهش پول نمي‌ده بابام از اينکه نمي‌تونه براي ما لباس بخره خجالت مي‌کشه منم از اينکه عيد مجبورم دوباره لباس‌هاي کهنه‌ام را بپوشم خجالت مي‌کشم.
سميّه، ؟ ساله


خجالت
شب اومد خونه مثل هر شب خسته خسته آه و ناله مي‌کرد دلم مي‌خواست بوسش کنم بگم دوستش دارم اما خجالت کشيدم.
ميترا، ؟ ساله، سوم راهنمايي


آرزو
من جوراب فروشي را دوست ندارم چون که شهرداري من را مي‌گيرد و به کلانتري مي‌برد مامانم نگران مي‌شود و زياد پول از دستش مي‌رود. من دوست دارم به مدرسه بروم و سر کار نروم چون من مدرسه را دوست دارم و دوست دارم وقتي بزرگ شدم معلم شوم.
سعيد، ؟ ساله، اول دبستان
(.سعيد ديکته کرده و توسط شخص ديگري نوشته شده است)


خشم
صاحبکار من خيلي خشن بود تنبل خر نفهم. و من هم از او عصباني‌تر چون خسته تشنه داغون. او گفت و من گفتم و درگيري در آنجا شروع شد. من اخراج او خوشحال من گريان او خندان من بيکار او پولدار
محمّدرضا، ؟ ساله، پنجم دبستان


خشم
يه پسره رفته مدرسه. خانمش گفته شهريه بياره اونم نياورده. پسره خشن شد. داد زد. همسايشون واسه مامانش گفت بايد پول بدي ولي پسره گفت شهريه مدرسه ما چي مي‌شه بعد باباش گفت واسه صاحب‌خونه دادم. پسره ميره کفاشي. نمي‌آد با بچه‌ها بازي کنه.
سلسله، هفت ساله، اول دبستان


واژه
سقف خانه ما ترک خورده و ديوار خانه ما شکسته است ما پول نداريم که ديوار و سقف خانه را درست کنيم و باران مي‌آمد ظرف‌ها را مي‌گذاشتيم که خانه‌مان پر آب نشود دست‌هاي مادر ترک خورده است و پنجره خانه همسايه شکسته است.
فاطمه، ؟ ساله، چهارم دبستان


يک نامه
آيا اين درست است كه حق کودکان ضايع شود و آنها به چيزهايي که مي‌خواهند نرسند. آيا اين درست است يک کودک هشت ساله برود کار کند و خرج خانواده را بدهد و نتواند به مدرسه برود. او نمي‌تواند به مدرسه برود و مانند بچه‌هاي ديگر تحصيل کند. اگر پدر و مادر‌ها به فکر ما نباشند کسي به فکر ما نيست. آيا اين درست است يک کودک شب گرسنه بخوابد. آيا اين درست است يک کودک نتواند شادي کند و از زندگي لذت ببرد. اين درست است کودک صبح زود از خواب شيرين خود بلند شود و از صبح تا شب کار کند. اين درست است که بچه نتواند استراحت کند. اين درست است که بچه هفت يا هشت ساله نتواند به مدرسه برود.. اين درست است که يک کودک مرض داشته باشد و در همان حال مريضي در خانه بماند. نتواند تغذيه درست بخورد. همه اين گفته‌ها درست است و پيش چشم خودم اتفاق افتاده است. او يک کودک است و همسايه ما است.
جمعه خان، ؟ ساله، پنجم دبستان


يک نامه
به نام خدا
ما بچه‌ها احتياج داريم که هميشه سالم باشيم. ما هم مي‌خواهيم مثل بقيه به مدرسه برويم بازي کنيم غذاي مقوي بخوريم تا هميشه سالم باشيم. ما دوست داريم مثل بقيه بچه‌ها لباس نو بپوشيم و ما دوست داريم وطن‌مان آزاد شود تا بازگرديم به وطن‌مان. آيا شما دوست داريد که کودک زير باران روي کول مادرش باشد تا مادرش پولي به دست آورد. شما بايد فکر کنيد که ما هم مثل دختر يا پسر شماييم کمک کنيد تا به مدرسه برويم. چرا بچه‌هايي که پول دارند مي‌توانند به مدرسه بروند يا لباس نو بپوشند ما هم انسانيم و به اين چيز‌ها احتياج داريم چون پول نداريم نبايد خانه‌اي داشته باشيم که توي آن زندگي کنيم چرا ما شب و روز آدامس يا گل بفروشيم يا شيشه ماشين پاک کنيم. شب و روز زير سرما باشيم اين را چه قانوني گفته. درست است براي اينکه ما از يک کشور ديگريم به‌خاطر همين است که به ما کمک نمي‌کنيد ولي بايد بدانيد ما هم مسلمانيم و شما بايد کمک کنيد تا به مدرسه برويم سواد داشته باشيم تا بتوانيم کشور خود را بسازيم آن وقت است که ما کشور آزادي داريم.
نديمه، ؟ ساله، دوم دبستان


يک روز خوب
من در سال ؟ گوني مي‌زدم. ؟ گوني زدم خودم به تنهايي. شب‌ها تا ساعت يک شب گوني مي‌زنيم. الان هم مي‌زنيم. وقتي که گوني‌ها را زديم همه تمام شدند، پول‌ها را مادرم و پدرم گرفتند به من که تا ساعت يک شب گوني مي‌زدم پولي ندادند. من مي‌خواستم با پول گوني‌ها مانتو بخرم. قبل از اينکه گوني بزنيم به پدرم گفتم که براي من مانتو بخر. گفت دلت خوشه پولم کجا بود. اگر پول داشتم خانه را عوض مي‌کردم و يک فرش مي‌خريدم. وقتي که پدرم اين حرف را زد احساس کردم که اصلا مرا دوست ندارد. يک روز همين جور نشسته بودم که پدرم گفت عزيزم فکر مي‌کني امروز چه روزي است. گفتم دوم خرداد. پدرم گفت چيزي به نظرت نمي‌رسد. گفتم نه. گفت تولدت مبارک. يک کادو هم گرفته بود، اگر گفتيد چه؟ با پول‌هايي که گوني زده بود سه هزار تومان ديگر رويش گذاشته بود و يک مانتو برايم خريده بود. احساس خوبي داشتم.
فريبا، ؟ ساله، سوم دبستان


يک روز خوب
علي دوست دارد که روزهاي جمعه سر کار نرود ولي مامانش مي‌گويد علي تو بايد سر کار بروي فرقي ندارد که امروز جمعه است يا شنبه علي از اين بابت کمي ناراحت است. يک شب که مي‌خوابد صبح که بلند مي‌شود مي‌بيند که مادرش به او مي‌گويد علي امروز جمعه است سر کار نرو. علي خيلي خوشحال مي‌شود.
صالحه، ؟ ساله، چهارم دبستان


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از ايمان خدافرد- تهران


٤. برنامه‌ي ِ گسترده‌ي ِ شاهنامه‌شناسي‌ در دانشگاه ِ كمبريج


در اين جا بخوانيد ↓
http://www.noandish.com/com.php?id=21734


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از فرشيد ابراهيمي- تهران


٥. هفتادسالگي‌ي ِ "بهرام بيضايي" فرخنده‌باد!




بهرام بيضايي :٧٠ سالگي و آرزوي ساخت ِ فيلم ِ "يك داستان ِ واقعي"


گزارش ِ ايسنا (خبرگزاري‌ي ِ دانشجويان ِ ايران) را در اين جا بخوانيد ↓
http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1258932&Lang=P


در همين زمينه، گزارش ِ روزْآنلاين را نيز در اين جا بخوانيد ↓
http://www.roozonline.com/archives/2009/01/post_10907.php


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از فرشيد ابراهيمي- تهران


٦. فيلم ِ "مادر"، بهترین فیلم ِ تاریخ ِ سینمای ِ ایران با درونْ‌مايه‌ي ِ "زن" شناخته‌شد



در اين جا بخوانيد ↓
http://iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?NewsItemID=272938


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از فرشيد ابراهيمي- تهران


٧. راهْ‌يابي‌ به يك مجموعه‌ي ِ بزرگ ِ فرهنگي در شبكه‌ي ِ جهاني




شناختْ‌نامه:
صاحب امتياز: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي
مدير مسئول : محمد رضا نصيري
سردبير :توفيق سبحاني
رييس هيئت تحريريه:مهدي محقق
اعضاى هيئت‌تحريريّه‌:سيّد عبدالله انوار ، حسن انوري ، سيد محمّد دبير سياقي ، علي رواقي ، مهدي محقق ، محمد رضا نصيري ، توفيق سبحاني
طرّاح : فاطمه ملک افضلي


انجمن ِ آثار و مفاخر ِ فرهنگي، پيوندْنشاني‌ي ِ ٩٥ جُستار و ‌پژوهش در ٢٤ شماره از نامه‌ي ِ آن انجمن ( ١٣٨٠- ١٣٨٥) را براي ِ برخورداري‌ي ِ پژوهندگاني كه به متن ِ چاپي‌ي ِ آن‌ها دستْ‌رس ندارند، در شبكه‌ي ِ جهاني، نشرداده‌است ↓
نامه انجمن شماره 24 ، سال ششم ،شماره چهارم، زمستان 1385 ( 10 مورد )
نامه انجمن شماره 23 ، سال ششم ،شماره سوم ، پاييز 1385 ( 16 مورد )
نامه انجمن شماره 22 ، سال ششم ،شماره دوم، تابستان 1385 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 21 ، سال ششم ،شماره اول، بهار 1385 ( 9 مورد )
نامه انجمن شماره 20 ، سال پنجم ،شماره چهارم، زمستان 1384 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 19 ، سال پنجم ،شماره سوم، پاييز 1384 ( 8 مورد )
نامه انجمن شماره 18 ، سال پنجم ،شماره دوم، تابستان 1384 ( 9 مورد )
نامه انجمن شماره 17 ، سال پنجم ،شماره اول، بهار 1384 ( 6 مورد )
نامه انجمن شماره 16 ، سال چهارم،شماره چهارم، زمستان 1383 ( 12 مورد )
نامه انجمن شماره 15 ، سال چهارم،شماره سوم، پاييز 1383 ( 9 مورد )
نامه انجمن شماره 14 ، سال چهارم،شماره دوم، تابستان 1383 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 13 ، سال چهارم،شماره اول، بهار 1383 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 12 ، سال سوم،شماره چهارم، زمستان 1382 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 11 ، سال سوم،شماره سوم، پاييز 1382 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 10 ، سال سوم،شماره دوم، تابستان 1382 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 9 ، سال سوم،شماره اول، بهار 1382 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 8 ، سال دوم،شماره چهارم، زمستان 1381 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 7 ، سال دوم،شماره سوم، پاييز 1381 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 6 ، سال دوم،شماره دوم، تابستان 1381 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 5 ، سال دوم،شماره اول ، بهار 1381 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 4 ، سال اول ،شماره چهارم، زمستان 1380 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 3 ، سال اول ،شماره سوم، پاييز 1380 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 2 ، سال اول ،شماره دوم ، تابستان 1380 ( 1 مورد )
نامه انجمن شماره 1 ، سال اول ،شماره اول ، بهار 1380 ( 1 مورد )


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از ايمان خدافرد- تهران


٨. دو نقد ِ تحليلي بر كتاب ِ بحثْ‌انگيز ِ "زبان ِ باز"، پژوهش ِ تازه‌ي ِ "داريوش آشوري"






در اين جا بخوانيد ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-420.aspx


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از مسعود لقمان، دفتر ِ روزنامك - تهران







٩. جیرفت کهن‌ترین تمدّن ِ شرق


گفتار ِ روشنْ‌گر ِ دكتر يوسف مجید زاده در مورد ِ تمدّن ِ كهن ِ جيرفت را در اين جا بخوانيد و تصويرهايي از يافته‌هاي در جيرفت را ببينيد ↓
http://www.ettelaat.com/etHomeEdition/Siasi/251/128.pdf


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از فرشيد ابراهيمي- تهران


١٠. گزارش ِ سرپرست ِ "انجمن ِ جهاني‌ي ِ پژوهش‌هاي ِ ايرانْ‌شناختي

[ISIS]
و فراخوان براي ِ "همايش ِ دوسالانه‌ي ِ پژوهش‌هاي ِ ايرانْ‌شناختي"



Dear Colleagues,
I wish you happy holidays and an inspiring 2009.
As the new president of the International Society for Iranian Studies (ISIS), I would like to provide you with an update on recent developments in our academic society, which was established in 1967.
Primarily, I would like thank the outgoing 2006-2008 Executive Committee of ISIS: Dr. Nasrin Rahimieh, Dr. Janet Afary, Dr. Homa Katouzian, Dr. Mansour Bonakdarian, and Dr. Touraj Daryaee. Under the leadership of President Rahimieh, the Executive Committee played a significant role in institutionalizing ISIS and overseeing the organization of the Seventh Biennial Conference. Among these colleagues Dr. Bonakdarian played a critical role in directing the very successful biennial conference in Toronto. Dr. Katouzian has done an exceptional job of enhancing the quality of Iranian Studies
http://www.informaworld.com/smpp/title~content=t713427941~db=all
and in initiating the Iranian Studies Book Series. I am grateful to
these colleagues for their exemplary efforts on behalf of ISIS.
http://www.routledge.co.uk/books/series/Iranian_Studies


The incoming 2008-2010 Executive Committee consists of the following colleagues: Homa Katouzian, Editor of Iranian Studies Val Moghadam, Treasurer Nasrin Rahimieh, Past-President Rivanne Sandler, Executive Director Mohamad Tavakoli-Targhi, President
The 2008-2010 Committee will continue the earlier efforts of our colleagues to institutionalize, to internationalize, and to professionalize ISIS. With your active and generous support we intend to establish a permanent administrative office for ISIS. With the frequent change of our elected officers, a permanent office will enable us to secure the administrative continuity of our independent academic society.
Furthermore, it is my pleasure to announce the ISIS 2008 election results. Dr. Houchang Chehabi (Boston University) has been elected as the new ISIS President-Elect. Following the November 2010 annual meeting of the Middle East Studies Association (MESA), Dr. Chehabi will assume his 2-year term as the President of ISIS. In the meantime, he will serve as a member of the ISIS council as President-Elect.
The new elected ISIS council members are Dr. Negin Nabavi (Montclair State University), Dr. Firoozeh Papan-Matin (University of Washington), and Dr. Ali Asghar Seyed-Ghorab (Leiden University). They will serve on the council until November 2010.
In addition to these newly-elected colleagues, the current members of ISIS Council are:
Camron Amin, University of Michigan-Dearborn Homa Katouzian, University of OxfordMana Kia, Harvard University Paul Edward Losensky, Indiana UniversityValentine Moghadam, Purdue UniversityNima Naghibi, Ryerson UniversityNasrin Rahimieh, University of California-IrvineDan Sheffield, Harvard UniversityRivanne Sandler, University of Toronto


As the site of the first conference of the Society for Iranian Studies in 1969, Los Angeles was chosen by the ISIS Council as the location for the 2010 Iranian Studies Biennial Conference. It is with great pleasure that I announce the selection of Dr. Hossein Ziai of UCLA as the Conference Chair and Dr. Marta Simichieva of York University as the Program Chair for the Eighth Biennial Conference. The conference will take place on 27-30 May 2010.
Please find attached the call for papers for the Eight Iranian Studies Biennial Conference. Due to the complications of securing visas for conference participants, the deadline for the submission of proposals is May 1, 2009. By early January you will be able to find all the conference details on the revamped ISIS website: http://iranian-studies.com/
Details on the revamped ISIS website.


I look forward to hearing from you and working with you on advancing ISIS as a premier scholarly society devoted to the promotion of all aspects of Iranian Studies.
Best WishesMohamad Tavakoli-Targhihttp://mtavakoli.com/President of the International Society for Iranian Studieshttp://iranian-studies.com/Editor-in-Chief, Comparative Studies of South Asia, Africa and the Middle Easthttp://dukeupress.edu/cssaame/


Professor of History, Historical Studies & Near and Middle Eastern CivilizationsDepartment of Near and Middle Eastern Civilizations, University of Toronto, 4 Bancroft Avenue, Toronto, Ontario, Canada M5S 1C1http://www.utoronto.ca/nmc
* * *
The International Society for Iranian Studies (ISIS)
Eighth Biennial Iranian Studies Conference
May 28-30, 2010 Los Angeles, California


Panel Proposal Form


Submission deadline: 01 May 2009


Ordinarily four papers are presented at each panel. The Chair of a preorganized panel submits all the details to the Program Committee Chair at <2010program@iranian-studies.com>. At the time of submission, all panel participants must be current ISIS members <>.


I. Concise Panel Title
II. Panel Abstract (maximum of 400 words)
III. Chair Name (first/last)
______________________________________________________________
Institutional Affiliation: ______________________________________________________
E-Mail: ______________________________________
Telephone: ______________________
Country of Residence _________________________
Citizenship: _____________________


IV. Discussant Name (first/last)
______________________________________________________________
Institutional Affiliation: ______________________________________________
E-Mail: ___________________________________
Telephone: _________________________
Country of Residence _________________________
Citizenship: _____________________


Academic Bio
V. Presenters
1. Name (first/last) ___________________________________________________________
Institutional Affiliation: ______________________________________________________
E-Mail: ___________________________________
Telephone: _________________________
Country of Residence _________________________
Citizenship: _____________________


Concise Paper Title
Paper Abstract (maximum of 400 words)
2. Name (first/last): ___________________________________________________________
Institutional Affiliation: ________________________________________________________
E-Mail: ___________________________________
Telephone: _________________________
Country of Residence _________________________
Citizenship: _____________________


Concise Paper Title
Paper Abstract (maximum of 400 words)
3.Name (first/last): _____________________________________________________________
Institutional Affiliation: ________________________________________________________
E-Mail: ___________________________________
Telephone: _________________________
Country of Residence _________________________
Citizenship: _____________________


Academic Bio
Concise Paper Title
Paper Abstract (maximum of 400 words)
4. Name (first/last): _____________________________________________________________
Institutional Affiliation: ________________________________________________________
E-Mail: ___________________________________
Telephone: _________________________
Country of Residence _________________________
Citizenship: _____________________


Audiovisual equipment request



خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از دفتر ِ انجمن ِ جهاني‌ي ِ ‌پژوهش‌هاي ِ ايرانْ‌شناختي
[ISIS]



١١. نقيضه‌اي بر شعري از "سپهری" به‌مناسبت ِ رويداد ِ اخير ِ بغداد (پرتاب ِ كفش به "جُرج بوش")


با اجازه‌ي ِ سهراب سپهری

کفش‌هایم کو؟
باید بزنم
بزنم بر سر بوش
هر چه بادا بادا
حبس و زندان هم روش
*
کفش هایم کو؟
چه کسی بود صدا کرد:عراق؟
چه کسی بود که گفت:می دهم آزادی...
تو اگر نفت به ما می دادی...
چه کسی گفت: دموکراسی
هدیه‌ي ِ ماست به تو
می پذیری آرام؟
دهمت یا با زور؟
صاف و بی رودرواسی
*
چه کسی گفت که: بمب...
کرده پنهان صدّام
زیر ِ پیراهن ِ خاکستری‌اش
یا که در خلوت ِ تاریک ِ شبستان ِ حریم ِ حرمش
آشنا بود صدا
آشنا بود صدا مثل اجل ...همچون مرگ .. .
لهجه ای غربی داشت٬ نه عربی
بوی ِ خاصی می داد...
بوی ِ خام ِ پوليتیک ِ تگزاس ...
بوی ِ ناچسب ِ تن ِ گاوْچَران
بوی یابو ... بوی ِ کود...
بوی باروت...بوی دود...
*
و به من صلح نداد ...
و نداد آزادی...
و به من امنیت و آرامش
و به من هیچ نداد ...
*
و سر انجام...همه ویرانی
بی سر و سامانی
درد و بی درمانی ...

باید امشب بزنم
باید امشب بزنم کفشم را
بزنم بر سر ِ بوش
هر چه بادا بادا
حبس و زندان هم روش!
*
دیر گاهی ست که من در بُهْتم ...
و سُمَیّه و عِماد ٬ آصف و مرضیه هم
و شاید همه‌ي ِ مردم شهر
شب ِ بیداد به آرامی‌ي ِ یک مرثیه از روی ِ سر ِ ثانیه‌ها می‌گذرد
و نسیمی بدبو از «منطقه‌ي ِ سبز»
مرا می آزارد
بوی ِ نفرت می‌آید!
*
کفش‌هایم کو؟
باید بزنم
بزنم بر سر ِ بوش
هر چه بادا باد
احبس و زندان هم روش!


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از دكتر سيروس رزّاقي‌پور- دفتر ِ كتابخانه‌ي ِ ايرانيان- سيدني


١٢. يك بيشْ‌بيني‌ي ِ هوشْ‌مندانه‌ي ِ تاريخي در باره‌ي ِ سرنوشت ِ آمريكا [و جهان] كه امروز تحقق‌يافته‌است!

'I believe that banking institutions are more dangerous to our liberties than standing armies. If the American people ever allow private banks to control the issue of their currency, first by inflation, then by deflation, the banks and corporations that will grow up around the banks will deprive the people of all property until their children wake-up homeless on the continent their fathers conquered.'


Thomas Jefferson
President of the United States (1801-1809)



خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از سرژ آراكلي - سيدني


١٣. نامه‌ي ِ مهمّ ِ يك نهاد ِ مدني‌ي ِ ايراني به يونسكو و مردم ِ جهان



An open letter about the repairs executed in Pasargad
Addressed to UNESCO, UN
and the people of the world and Iran





نا مه ی سرگشاده ي بنياد ميراث پاسارگاد
درباره ي مرمّت پاسارگاد
خطاب به يونسکو، سازمان ملل، و مردمان ايران و جهان


کميته بين المللی نجات پاسارگاد
http://www.savepasargad.com/


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از شكوه ميرزادگي - آمريكا


١٤. گفتاري تحليلي و آموزنده در باره‌ي ِ چيستي و تفاوت ِ دانش و فرزانگي


از دانش تا فرزانگی: گفتار خسرو ناقد در شهروند ِ امروز را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.shahrvandemrouz.com/content/4908/default.aspx


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از خسرو ناقد - آلمان


١٥. نظامي‌ي ِ گنجه‌اي و زبان ِ فارسي: گفتاري روشنگر و شُبهه‌زَدا


در اين جا بخوانيد ↓

http://reirazi.persianblog.ir/post/508/



خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از محسن قاسمي شاد - تهران


١٦. اصفهان، شهر بی دفاع؟!: سنجش ِ شيوه‌هاي ِ متروسازي در اصفهان و رُم


گفتار ِ تحليلي و انتقادي‌ي ِ احمدرضا جلوه نژاد در اين زمينه را در اين جا بخوانيد ↓
http://reirazi.persianblog.ir/post/507/



خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از محسن قاسمي شاد - تهران


١٧. پيوندْنشاني‌ي ِ ١٧ پژوهش ِ تازه‌ي ِ ايرانْ‌شناختي و فلسفي و جامعه‌شناختي


در اين جا بخوانيد ↓




I
Fictitious Nature, by Dr. Aramesh Doustdar http://www.aramesh-dustdar.com/index.php/article/58/
II
About the Concept of ''Regime'', by Dr. Esmail Nooriala http://www.newsecularism.com/Nooriala/121908-EN-Regime.htm
III
Philosophic Secularism and the Philosophy of Secularism, by Sh. Mahmoud Zadeh http://www.newsecularism.com/2008/1208-B/121908-Shokouk-Mahmoudzadeh-Secularism.htm
IV
http://iranshenakht.blogspot.com/
V
http://www.etemaad.ir/Released/87-09-24/187.htm
VI
http://www.fakouhi.com/node/3115
VII
http://www.fakouhi.com/node/3114
VIII
http://www.fakouhi.com/node/3122
IX
http://www.fakouhi.com/node/3127
X
A Report of Dr. Javad Tabatabaei's Lessons, ''Machiavelli'', Imitation in Machiavelli's Thought, by A.Ahani http://www.etemaad.ir/Released/87-10-15/256.htm#129541
XI
Realism in Politics, by Isaiah Berlin
http://www.etemaad.ir/Released/87-10-15/256.htm#129540
XII
Beauty or Meaning, The Definition of Art, by A.. Izedi Jeyran http://www.anthropology.ir/node/3215
XIII
Conversation with Leszek Kolakowski on Marxism and Christianity
http://www.etemaad.ir/Released/87-10-16/181.htm
IXV
Backwardness of Human Science in Iran, by Sadeq Zibakalamhttp://www.etemaad.ir/Released/87-10-16/166.htm#129734
XV
http://www.gozaar.org/freeform.php?id=89&language=persian
XVI
http://www.aramesh-dustdar.com/index.php/article/61/
XVII
http://rouznamak.blogfa.com/post-423.aspx




خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از پيام جهانگيري- شيراز


١٨. مروري بر چند شعر ِ "فروغ فرّخ‌زاد" در هنگام ِ گرامي‌داشت ِ هفتاد و چهارمين سال ِ زادْروز ِ او‌ (١٥دي ماه ١٣١٣)















"نامت سپيده‌دمي ست كه بر پيشاني‌ي ِ آسمان مي‌گذرد.
مُتَبَرّك باد نام ِ تو!"
(احمد شاملو)




نوشتار ِ نوشين شاهرخي را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=1371


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از نوشين شاهرخي- آلمان


١٩. دو نوشتار ِ خواندني و آموزنده درباره‌ي ِ تاريخ ِ معاصر ِ ايران


يك) گاهْ‌شمار ِ رويدادهاي ِ آذربایجان و ايران در جنگ ِ دوّم ِ جهاني


آنچه در پی می‌آید، برگرفته از کتاب ِ تاریخ ِ تجزیه‌ي ِ ایران، دفتر ِ یکم تلاش ِ نافرجام برای تجزیه‌ي ِ‌ آذربایجان نوشته‌ی دکتر هوشنگ طالع از انتشارات سمرقند است. این نوشته همچنین در مجلّه‌ي ِ آذر (٢١آذر ١٣٨٥ (به‌ وسیله‌ی انجمن ایران‌شهر به چاپ رسیده است...


دنباله نوشتار


دو) معرّفی‌ي ِ کتاب ِ مهاجرت ِ سوسیالیستی


با پیروزی‌ي ِ انقلاب ِ سوسیالیستی در کشور ِ روسیّه که تأسیس ِِ «اتحاد ِ جماهیر ِ شوروی» را در پی داشت، انقلابیان ِ سوسیالیست، تبلور و تجلّی‌ي ِ آرزوهای خود را در قامت ِ نظام ِ سیاسی‌ي ِ شوروی و زمامداران ِ آن یافتند...


دنباله نوشتار


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از محسن قاسمي شاد - تهران


٢٠. گزارشي تصويري از‌ "خانه‌ي ِ شيخ‌بهايي" در اصفهان: شاهكار ِ معماري و هنر و يادْماني بي‌همْ‌تا از تاريخ ِ زندگي‌ي ِ اجتماعي‌ي ِ ايرانيان






در اين سه جا بخوانيد و ببينيد و بشنويد ↓



http://www.jadidonline.com/story/27122008/sheihk_bahai
http://www.jadidonline.com/images/stories/flash_multimedia/Sheikh_bahai_test/sheikh_high.html
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=76088



خاستگاه: رايانْ‌پيام‌هايي همْ‌زمان از دكتر سيروس رزّاقي‌پور - دفتر ِ كتابخانه‌ي ِ ايرانيان - سيدني و دكتر كاظم ابهري- دانشگاه استرالياي ِ جنوبي- ادلايد و مجيد نفيسي- كاليفرنيا


٢١. مجلس ِ نمايندگان ِ ايالت ِ "اُنتاريو" در كانادا، ثبت ِ "نوروز" در گاه‌ْشمار ِ رسمي‌ ي ِ آن ايالت را پذيرفت



در اين جا بخوانيد، ببينيد و بشنويد ↓



Hello friends,
Please click on this link to see why I, along with a great many Canadians of Persian heritage, truly love this country. Never could we imagine this debate that was held in the Ontario Parliament happening in any European parliament. Not to pick on Europe, but the Canadian mentality of cultural tolerance, recognition and respect is something that can truly lead to peace among different peoples and should be embraced by all countries throughout the world, especially in these dire times.
Here's hoping for a global consciousness based on mutual love and respect.


PS. sorry for the cheezy preaching, but sometimes you have to speak out and stand up for what you believe in.


Check this out ↓
http://www.youtube.com/watch?v=xQbCfelHSxI




خاستگاه: رايانْ‌پيامي از دكتر سيروس رزّاقي‌پور - دفتر ِ كتابخانه‌ي ِ ايرانيان - سيدني


٢٢. ترجمه‌ي ِ خوب، همچون تأليف است: گفت و شنودي با استاد مرتضي ثاقب‌فر


در اين جا بخوانيد ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-425.aspx


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از مسعود لقمان، دفتر ِ روزنامك - تهران
٢٣. تامّلاتی درباره‌ی ِ فضای ِ فراغتی‌ي ِ عمومی در شهر ِ اصفهان




پژوهش ِ آرش اخوّت را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.anthropology.ir/node/3212


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از آرش اخوّت - اصفهان


٢٤. اجراي ِ كوتاهي از موزيك ِ سُنّتي‌ي ايراني: سنتور ِ استاد داريوش صفوت، آواز ِ زنده‌ياد نورالدّین رضوی ِ سروستانی و تنبك ِ ؟ (١٩٧٠ میلادی- دانشگاه یوتا، آمریکا)


در اين جا ببينيد و بشنويد ↓

http://news.gooya.com/didaniha/archives/2008/12/081347.php


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از دكتر سيروس رزّاقي‌پور- دفتر ِ كتابخانه‌ي ِ ايرانيان- سيدني


٢٥. چه‌گونگي‌ي ِ شكل‌ْگيري‌ي ِ شاهنامه: فراخوان براي ِ يك سخنْ‌راني *



کانون ِ فردوسی‌ي ِ فرهنگْ‌سرای ِ ابن ِ ‌سینا برگزارمي‌كند:


چه‌گونگی‌ي ِ شکلْ‌‌گیری‌ي ِ شاهنامه


استاد فریدون جنیدی


زمان: پنج‌شنبه ١٢دی ماه ١٣٨٧- ساعت: ١٠ تا ١٢
جاي ِ برگزاری: شهرک ِغرب، ایرانْ‌‌زمین ِ شمالی، فرهنگْ‌سرای ِ ابن‌سینا


خاستگاه: رايانْ‌پيامي از فرشيد ابراهيمي - تهران
____________________________
* اين فراخوان پس از زمان ِ برگزاری‌ي ِ سخنْ‌راني (١٢دی ماه ٨٧) به اين دفتر رسيد و آن را تنها براي ِ يادآوري در اين جا بازْنشرمي‌دهم. هرگاه متن ِ گفتار ِ آقاي جُنيدي برسد آن را نشرْخواهمْ‌داد.


٢٦. هفتاد دريچه به گستره‌ي ِ فرهنگ، ادب، هنر و زندگي‌ي ِ فردي و اجتماعي‌ي ِ ايرانيان در روزگاران ِ كهن


در درآمد ِ ٤: ٢٩، زيرْبخش ِ ٤، بررسي‌ي ِ كتاب ِ ايرانيّات در كتاب ِ بزم ِ فرزانگان، نوشته‌ي ِ بانو نوشين شاهرخي را نشردادم. اكنون گفتار ِ كوتاه ِ خود در ارزيابي‌ي ِ همان اثر را در اين درآمد مي‌آورم تا به سهم ِ خود، اداي ِ دِيني كرده‌باشم به گزارنده‌ي ِ دانشور ِ كتاب و خوانندگان ارجمند ِ اين تارنما را نيز در شادي و خشنودي‌ي ِ خاطر ِ خود از خواندن ِ اين دفتر ِ فرزانگي، انبازگردانم.
* * *
با اندوه و دريغ ِ بسيار بايد بپذيريم كه ما ايرانيان، در كار ِ نگاهباني از مُرده‌ريگ ِ گذشتگان‌مان و ثبت و ضبط ِ جُزء به جُزء ِ كُنِش‌هاي ِ فردي و اجتماعي‌ي ِ آنان – كه مي‌توانست رهنمون ِ روشنگر ِ ما به هزارتوي ِ زمان‌هاي ِ سپري‌شده و بازْنگشتني باشد – كوتاهي‌ي نابخشودني كرده‌ايم و اين خويشْ‌كاري‌ي ِ بايسته‌ي ِ فرهنگي و ملّي در ذهن و ضمير ِ ما نهادينه نشده‌است.
برآيند ِ اين بي‌پروايي و نا خويشْ‌كاري‌، همين‌ست كه ما از فرارَوَند ِ زندگي‌ي ِ پيشينيان‌مان – نه تنها در هزاره‌ها و سده‌هاي دور، بلكه در دوره‌هاي ِ تاريخي‌ي ِ نزديك‌تر و حتا معاصر– آگاهي‌هاي ِ چندان دقيق و درست و ‌پذيرفتني نداريم و همواره آسانْ‌گيرانه، به كلّي‌گويي‌هاي ِ مبهم، خُرسندبوده و سرگرم‌ مانده‌ايم!
بي‌سبب نيست كه دانشمند ِ تاريخْ‌نگار ِ روزگارمان دكتر ‌پرويز رجبي، عنوان ِ دو مجموعه‌ي ِ بزرگ ِ پژوهش‌هاي ِ تاريخي‌ي ِ خود را هزاره‌هاي ِ گمْ‌شده و سده‌هاي ِ گمْ‌شده گذاشته‌است.
درنتيجه‌ي ِ همينِ اهمال ِ گذشتگان و اكنونيان، همواره ناگزيربوده‌ايم و هستيم كه جاي خالي‌ي ِ گزارش‌ هاي بومي و درونْ‌خانگي را با برداشت‌هاي ِ جسته‌گريخته و نارسا – و گاه حتا غرضْ‌آلود ِ – جُزْايرانيان پركنيم.


جدا از آنچه پژوهندگان و مترجمان ِ ايراني‌ي ِ سده‌هاي ِ دور ِ پيش و پس از اسلام، در اين زمينه كرده‌اند – و ما هنوز هم كم و بيش از آن‌ها برخورداريم – از دو سده‌ي ِ پيش بدين سو، شماري از اهل ِ فرهنگ به كار ِ ترجمه و انتقال ِ داده‌هاي ِ پژوهش‌هاي ِ جُزْايراني درباره‌ي ِ ايران و ايرانيان به زبان ِ فارسي و گستره‌ي ِ فرهنگ ِ ايراني، سرگرم بوده‌اند و هستند. بررسي و نقد و ارزيابي‌ي ِ درونْ‌مايه‌ي ِ يكايك ِ اين كارها، همانا فرصت ِ ويژه‌اي مي‌خواهد.
يكي از تازه‌ترين و فرهيخته‌ترين كارها در اين زمينه، ايرانيّات در كتاب ِ بزم ِ فرزانگان، نوشته‌ي ِ آثِنايُس، دانشْ‌ور و پژوهنده‌ي ِ يوناني‌ي ِ سده‌ي ِ دوم ِ ميلادي با برگردان و يادداشت‌هاي ِ دكتر جلال خالقي مطلق است كه در سال ٨٦ از سوي ِ مركز ِ دايرةالمعارف ِ بزرگ ِ اسلامي در تهران نشريافت.
اين دفتر ِ لاغرْاندام (١٢٢ صفحه) – هم به دليل ِ انصافْ‌مَداري و بي‌طرفي‌ي ِ نسبي‌ي نويسنده‌اشِ در مورد ِ ايرانيان و هم به سبب ِ دقت و مويْ‌شكافي‌ي ِ گزارنده‌ي ِ دانشمندش – در زمينه‌ي ِ موضوعي‌ي ِ خود، اثري مهمّ و كليدي و بازبُردي به‌شمارمي‌آيد و گره ِ بسياري از چيستان‌هاي ِ فروبسته را مي‌گشايد و به پرسش‌هاي ِ از ديرگاهْ فراروي ِ درهاي ِ بسته، معطّل‌مانده، پاسخ ِ سزاوار و خُرسندكننده مي‌دهد.
درونْ‌مايه‌ي ِ كتاب ِ آثِنايُس، گفتمان‌هاي گوناگوني در زمينه‌هاي ِ فرهنگي، فلسفي، تاريخي و جامعه شناختي بوده كه گزارنده، هفتاد فقره‌ي ِ وابسته به ايران را از ميان ِ آنها برگزيده و عنوان ِ ايرانيّات بدان‌ ها داده و از روي ِ ترجمه‌ي ِ آلماني‌ي ِ اين اثر، به فارسي برگردانده‌است. امّا برتري‌ي ِ چشمْ‌گير ِ اين گزارش، نسبت به يك برگردان ِ ساده‌ي ِ متن، افزودن ِ ٤٣ صفحه يادداشت (در ٣١٦ شماره) بر ٦٢ صفحه گزارش‌هاي برگزيده از اثر ِ مؤلّف ِ يوناني، از سوي ِ گزارنده‌ ا‌ست.
دكتر خالقي مطلق در اين يادداشت‌ها، همه‌ي ِ ابهام‌هاي ِ متن را روشن‌ْكرده و بر موردهاي نارسايي‌ و نادرستي‌، انگشتْ‌گذاشته و جايْ‌گزين ِ درست و پذيرفتني‌ي ِ آن‌ها را – در سنجش با خاستْ‌گاه‌ها و پشتوانه‌هاي ِ معتبر ِ ايراني و جُزْايراني – به دست داده‌است تا خواننده در برخورد با متني چُنين كهن و دور از فضاي ِ فرهنگي‌ي ِ اين روزگار، سردرگم نشود و دچار ِ لغزش و گرفتار ِ دُژْآگاهي نگردد.
ارزش ِ والاي ِ ديگر ِ اين يادداشت‌ها، فراگيري‌ي ِ آن‌ها بر شناختْ‌نامه‌ي ِ شمار ِ زيادي از بزرگان ِ انديشه و دانش و فلسفه و فرهنگ ِ يونان است كه هيچ پژوهنده و جُستارگر در گستره‌ي ِ فرهنگ ِ ايراني و انساني از آن بي‌نيازنيست.
انتشار اين دفتر، در غياب ِ بيشتر ِ داده‌هاي ِ آن در خاستْ‌گاه‌هاي ِ محدود ِ ايراني، غنيمتي‌ست ارزنده براي همه‌ي ِ دوستْ‌داران ِ فرهنگ ِ كهن ِ اين مرز و بوم و بايد آن را ارجْ‌گزاشت و بر گزارنده‌ي ِ فرزانه و دلْ‌سوز ِ آن، درود و آفرين گفت.*
___________________
* دوست ِ فرهيخته‌ي ِ ارجمند، بانو نوشين شاهرخي، مهرورزيده و متن ِ اين نوشتار را به خواست ِ عرضه‌داشت ِ شمار ِ خوانندگان ِ آن، در تارنماي ِ نوف، بازْنشرداده‌است ↓
http://www.noufe.com/persish/digaran/text/Dr.Doostkhah.htm


٢٧. اين جا ايران است: تنهایی‌ي ِ کویر در نُه نماي ِ ديدني از روستاي ِ "ندوشن"



اینجا ایران است،
ایران چهار فصل،
سرزمین کوه های بلند،
سرزمین مراتع و چمنزارهای سبز،
سرزمین دشت های کویر،
سرزمین رستم و آرش،
سرزمین فردوسی بزرگ،
سرزمین سعدی و حافظ،
سرزمین دشت پاسارگاد،
سرزمین زاینده رود و هامون،
*
اینجا ایران است،
سرزمین بی کران،
سرزمین عاشقان گذشته در رهش ز جان،
سرزمین تخت جاودان جم،
سرزمین ارگ جاودان بم،
سرزمین هگمتانۀ پایدار،
سرزمین بیستون استوار،
خاک عاشقان بی قرار ...


سرود ِ سرزمین بی کران از گروه مستان را در این جا بشنويد *↓
http://www.mediafire.com/?5tjnxwtmn2g


با آرزوی جمع شدن دوبارۀ همۀ هموطنان غربت نشین مان در این سرزمین جفا دیدۀ سترگ و برگزاری دوبارۀ جشن ها و بزم های شکوهمند ایرانی،
شاد و تندرست و پیروز باشید،
پیام جهانگيري
شیراز- اوّل دی ماه ٢٥٦٧
___________________________
* يادآوري‌ي ِ ويراستار:
بعد از فشردن ِ "مكانْ‌نما" روي ِ پيوندْنشاني، صفحه‌ي ِ تارنماي ِ "مِديافاير" بازمي‌شود. در آن صفحه، "مكانْ‌نما" را روي ِ "داون لود" بفشاريد. بعد از تمام شدن ِ كار ِ "داون لود"، پنجره‌ي ِ "ريل پلير" بر صفحه نمايان مي‌شود و مي‌توانيد سرود ِ سرزمين ِ بي‌كران را بشنويد.


هشت نمای ديگر از روستای ِ تاريخی‌ي ِ "ندوشن" در ٧٠ كيلومتری شهرستان يزد، كار ِ سيّد محمّدحسين مصطفوی را در اين جا ببينيد ↓
http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/2008/12/081219_nadooshan_userphoto.shtml

٢٨. فراخوان ِ همايش ِ يادواره‌ی ِ "رضا ارحام صدر" در سيدني


سینما آزادی
با همکاری‌ي ِ خانه‌ی ِ فرهنگ ِ ایران و انجمن ِ فرهنگ و هنر ایران
برگزارمي‌كند


مروری بر زندگی و آثار
زنده یاد رضا ارحام صدر هنرمند نامدار تآتر و سینمای ایران دارد



اين برنامه فراگیر ِ بخش‌هاي ِ زير است:
- سخنرانی آقای جمشید عدیلی
- پذیرايی با چای و شیرینی
- نمایش فیلمی به نام ِ شكرپاره از زندگی و گزینه‌ی ِ کارهای ِ هنری‌ي ِ ارحام صدر


زمان: جمعه ٢٣/ ١/ ٢٠٠٩ - سر ِ ساعت ِ ١٥/ ٨ شامگاه
جا:
Thornleigh Community Centre
( بعد از مک دونالد)
Central Ave. Thorrnleigh


راهنما و نقشه‌ي ِ جاي ِ همايش را در اين جا بيابيد ↓
http://maps.google.com.au/maps?ie=UTF-8&oe=utf-8&client=firefox-a&q=community+centre&near=Thornleigh+NSW&fb=1&cid=11487497039578906506&li=lmd&z=14&t=m

لطفا" برای آگاهی‌های بیشتر به تارنماي ِ سینما آزادی
http://www.cinemaazadi.com/
مراجعه‌كنيد و يا
با تلفن‌های ِ ٠٤٣٢٩٢٦٧٠٢ - ٠٤٣٣٠٤٥٧٧٠- ٠٤١٣٤١٨٨٨٨ تماس‌بگیرید.


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از دكتر سيروس رزّاقي‌پور- دفتر ِ كتابخانه‌ي ِ ايرانيان- سيدني


٢٩. رويْ‌كردي پژوهشي به گفتمان ِ چيستي‌ي ِ بُنياد ِ جشنْ‌آيين ِ شب ِ چلّه (/ يَلْدا) و شهرت ِ پيوند ِ آن با انگاره‌ی ِ زايش ِ ميترا (/ مهر)



YALDA, NO CONNECTION WITH MITHRA/MEHR


Ali-Akbar Jafarey,


Buena Park, Southern California


Yalda, meaning “birth” in Syriac, from a common Semitic root “YLD – to be born,” has, of recent, become the popular name of the winter solstice, the longest night of the year (20-21 December – night before 1 Dey of the Iranian calendar). The common Iranian term is “Shab-e Chelleh – the night of the fortieth” day to “Jashn-e Sadeh – the Fire-Festival” on 29 Janaury-10 Bahman.


It has no connection whatsoever to Mitra/Mithra, a prominent Indo-Iranian deity, in the Sanskrit, Avesta and Middle Persian scriptures. The name is derived from “mith – to meet, to unite” with the strengthening suffix “ra” and means “contract, companionship, friendship and unity” as well as “companion, friend.” In the Rig Veda, Mitra is the junior companion of Varuna, the Supreme God, in maintaining the universe. In the Avesta, he is “(Lord) of Wide Pastures” with the main task of supervising and maintaining the pastoral Iranian tribes in union. He generously rewards who observe the tribal laws of living in cooperative union and severely punishes the breakers of contract. There is absolutely no talk of his birth, growth, death, rebirth or anything concerning his life.

So, how and when did the notion of Mithra’s Birthday came among the Iranians? Let us have a quick look at the quotation from Wikipedia, the free Internet encyclopedia of great worth:
<state-supported sun god created by the emperor Aurelian in 274 and continued, overshadowing other Eastern cults in importance, until the abolition of paganism under Theodosius I. Although known as a god, the term "Unconquered Sun God' is not found on any Roman document.
The Romans held a festival on December 25 of Dies Natalis Solis Invicti, "the birthday of the unconquered sun." December 25 was the date after the winter solstice, with the first detectable lengthening of daylight hours.

In the second instance, the title invictus was applied to Mithras in private inscriptions by devotees. It also appears applied to Mars.


Although scholars are in agreement with the classical sources that state that the Romans borrowed the name of Mithras from Avestan Mithra, the origins of the Roman religion itself remain unclear and there is yet no scholarly consensus concerning this issue. Further compounding the problem is the non-academic understanding of what "Persian" means, which, in a classical context is not a specific reference to the Iranian province Pars, but to the Persian (i.e. Achaemenid) Empire and speakers of Iranian languages in general.>>


Mithraism as an Imperial Roman cult survived until Emperor Constantine the Great (274-337 CE) converted to Christianity and it is he who gave Christianity the impulse to grow into what it has grown now. He also maintained some of his cultic beliefs and one of them was the rebirth of Sol Invictus. It became the birthday of Jesus Christ. We can now see the connection of Syriac “Yalda” and Christmas.


Then <<Franz Cumont's Texts and Illustrated Monuments Relating to the Mysteries of Mithra was published in 1894-1900, with the first English translation in 1903.>> Some Iranian scholars were highly impressed by it. And this started the movement to state that the Imperial Roman Mithraism had its root in the Iranian Mithraism, the cult before and after Zarathushtra Spitama. It also made the Sol Invictus festival of the Romans to be connected with Mithra and not the Sun. So far no Iranian scholar has proven that the Mithraic cult ever existed in Iran and beyond. But the vociferous claim continues to gain momentum, and now we have blind followers who give birth to the Indo-Iranian Deity Mitra/Mithra on this night and celebrate Shab-e Chelleh as YALDA!


Whether we call it by the pseudo-name Yalda or its Iranian name Shab-e Chelleh or its calendrical name “winter solstice,” it is the longest night in the year and the sunshine increases in length until the summer solstice. It has no connection with Mitra/Mithra/ Mehr, the Indo-Iranian deity, simply because none of the Indo-Iranians had a separate cult called Mithraism or Mehr-parasti (Mithra-worship).


Let us celebrate it in full as an Iranian festival and join other nations in the world who celebrate the night under any name, including the Nordic Yule and Yuletide.

Happy Winter Solstice!
Merry Yuletide!
Shab-e Chelleh Khojasteh baad!


1 Dey 3746 ZRE = 20 December 2008 CE




٣٠. تارنماي ِ تاريخ و ادبيّات ِ ايرانْ‌زمين: ويژه‌نامه‌ي ِ جشنْ‌آيين ِ ديْگان
در اين جا بخوانيد ↓
http://reirazi.persianblog.ir/post/520/


خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از محسن قاسمي شاد - تهران


٣١. جايزه‌ي ِ بهترين كتاب ِ تصويري‌ي ِ جُزْداستاني در سال ِ ٢٠٠٨ براي ِ كتاب ِ ايران باستان* ويژه‌ي ِ خوانندگان ِ جوان



ISBN 978-0-9809714-0-8, Hardcover, 72 pages, 8.77 X 11.18, $19.95 US/CDN wwwamazon.com


Ancient Iran, a pictorial history for young readers by Massoume Price, has won the Moonbeam Children’s Book Awards bronze medal for one of the best multicultural non-fiction books in 2008


The Moonbeam Awards, one of the most prestigious in U.S., are dedicated to identifying the best children’s books published each year for the North American market. The Awards are one of the fastest growing U.S.-based award contests focused on children’s books. Winner, Finalists, and Honorable Mentions appear for an entire year at www.moonbeamawards.com. Winners will also be featured in www.IndependentPublisher.com and highlighted prominently in their newsletter, which goes out to more than 20,000 subscribers worldwide, many of whom are agents, buyers, and librarians.
The 138 medalists listed this year were chosen from a total of 1,085 entries (an average of 36 per category). Many of these books are by little-known authors, illustrators and publishers from around the world, and the award brings them to the attention of the children's book audience. Creating books that inspire our children to read, to learn, and to dream is an extremely important task, and these awards were conceived to reward those efforts. The Ancient Iran was chosen in category 20 which selects and rewards the best multicultural non-fiction books of the year published globally. The book was recently published in Vancouver by the author and social anthropologist, Massoume Price. Educated in both Iran and England, Massoume has written extensively on many aspects of Iranian culture. Her book Iran’s Diverse Peoples (2005); was called by the Middle East Quarterly “must read for anyone who wants to understand ethnic and religious diversity in Iran”. Her website - www.cultureofiran.com - is used widely as an on-line reference source. The book has already become a bestseller amongst the Iranian community in Canada. For additional information on the awards please consult the site below:


http://www.independentpublisher.com/article.php?page=1250


For information on the book and to purchase please go to
http://www.anahitaproductions.com/
http://www.amazon.com/



خاستگاه: رايانْ‌پيامي از دكتر كاظم ابهري، دانشگاه ِ استرالياي ِ جنوبي - ادلايد
__________________
* يادآوري‌ ِ ويراستار:
سهو يا اشتباه ِ نويسنده در كاربُرد ِ
IRAN
به جاي ِ
PERSIA
در عنوان كتاب، چشمْ‌ گيرست.


٣٢. گزارشي از تازه‌ترين دستْ‌آوردهاي ِ چند تن از اهل ِ ادب و هنر


در اين جا بخوانيد ↓
http://www.roozonline.com/archives/2009/01/post_10907.php


خاستگاه: نشريّه‌ي ِالكترونيك ِ روزآنلاين


٣٣. تاریخ معاصر ایران: مردم ‌سالاری و دشمنان آن- بررسي‌ ِ كتابي تازه



Fakhreddin Azimi:The Quest for Democracy in IranA Century of Struggle against Authoritarian Rule
Harvad University Press, 2008



انتشارات دانشگاه هاروارد به تازگی کتابی از دکتر فخرالدین عظیمی پژوهشگر ایرانی منتشر کرده که در شناخت سیر دموکراسی و سرنوشت آن در ایران کتابی ارزنده است...


دنباله‌ي ِ گفتار ِ علي اميني نجفي درباره‌ي ِ اين كتاب را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2008/12/081231_ag_am_questfor_democracy.shtml

خاستگاه: رايان‌ْْپيامي از پيام جهانگيري- شيراز




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?