Monday, December 08, 2008

 

روايت ِ دوم ِ يك شعر: پيوستي بر درآمد ِ ٤: ٢٦، زيرْبخش ِ ١١


يادداشت ويراستار

سه‌شنبه نوزدهم آذر ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(٩ دسامبر ٢٠٠٨)


در پي ِ نشر ِ شعر ِ غوطه ي دمشق در درآمد ِ ٤: ٢٦، زيرْبخش ِ ١١، سراينده (ميركسرا حاج سَيدجوادي)، روايت ِ تازه اي از شعر را با پيامي به اين دفتر فرستاده است كه به خواست ِ وي، در اين پيوست، مي آورم.

"من به ندرت شعرساخته ام. نمی دانم شعرساختن چه معنایی دارد. کهکاه احساس بی تابی منجربه جرقه ای درذهنم می شود.
قلم راروی کاغذ می گذارم و برمی دارم. خودم هم نمی دانم چه چیزدر وجود می آید. غالبا شعرمی شود. هروقت با عزم واراده اقدام به خلق به اصطلاح شعری نموده ام با کامیابی قرین نبوده است.
بعد تنها کاری که انجام می دهم پرداخت آن ست ودر این کارهم عزم واراده ی من چندان نقشی ندارد. شده است که شعری را پس ازسی سال تصحیح یا به اصطلاح خودم پرداخت نموده ام و شده است دو روز بعد.
شعر غوطه ی دمشق را تصحیحی دوباره نموده ام که به صورت کامل ارسال می نمایم."


غوطه ی دمشق


آیا
راه به شام
راه
به آشام
راه
به آرامی هست


اگر ماه نو
به صحرا زند
غوطه ها
در
رمال
آه نگوید
تا
غوطه ی دمشق


آه
ماه فراز
ماه فرو
ماه کژومژ
بر کوهه ی شتر
بی گاه نیست
غبطه های من
بر غوطه ی دمشق
غوطه ای
درشام
درآشام
درآرام
غوطه های من نیست
غوطه ی دمشق


شراب کفن
و قرابه
خاک شد
عشقه
به دیوارباغ خشکید
وتابعه
از من گریخت



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?