Friday, April 06, 2007

 

2: 305. باز هم آتش به جان ِ فرهنگ ِ ايراني! : گزارشي تكان دهنده و دريغ انگيز از كردستان





يادداشت ويراستار




«......................................
كباب ِ قناري در آتش ِ سوسن و نسترن ...»
(احمد شاملو)



چند ماه پيش، گزارش ِ هولناك ِ كتابْ سوزان ِ دشمنان ِ انديشه و فرهنگ در تبريز را در همين تارنما نشردادم كه با همْ دلي ي دوستداران فرهنگ رو به رو گرديد.
امروز گزارشي از تباهكاري ي ديگري در همين زمينه به دفتر من رسيد كه مايه ي پريشاني ي خاطر و سوز ِ درونم شد.
اين بار، نوبت كردستان است. عرفان قانعي فرد، فرزند ِ فرهيخته و پژوهنده و دانشور ِ كردستان، گزارشي از يك



كتابْ سوزان تازه در شهر سنندج را از تهران فرستاده است. گزارش، گوياي آن است كه «گروهي ناشناس» (؟!) دست به اين كار ِ فرهنگ ستيزانه زده اند. امّا آيا چنين تباهكاراني، به راستي «ناشناس» اند؟
هرگاه رويداد شوم و شرم آور ِ چند ماه پيش ِ تبريز، به درستي و با دلْ سوزي پي گيري شده بود و دستْ آلودگان در آن، به مردم شناسانده شده و به كيفر رسيده بودند، آيا همان كُنِش ِ زشت، در جاي ديگري تكرارمي شد؟
بانگ دريغ و دردمندي از ژرفاي جان ِ هر ايراني برمي آيد:
" اين آتش ناداني و فرهنك كشي از سوي چه كساني بر پيكر ِ فرهنگ ايراني افتاده است و هر بار بخشي از آن را تبديل به خاكستر مي كند؟ چرا كار به دستان ِ نهاد هاي فرهنگي، كاري نمي كنند و ريشه ي اين كژْروي و تباهي را برنمي كنند؟
در كشوري كه توليد و نشر هر كتاب (آن هم با شمارگاني چنين اندك نسبت به جمعيّت دهها ميليوني ي جامعه) به گذار از «كوه ِ آتش ِ سياوش» و «هفتخان ِ رستم» مي ماند، چه گونه مي توان چنين فاجعه هايي را ديد و برتافت و دم بر نزد؟!"
*
متن ِ گزارش ِ عرفان قانعي فرد را در پي مي آورم:



گروهي ناشناس در سنندج به كتابفروشي ها حمله كردند !


ديروز 5 شنبه 16 فروردين گروهي ناشناس و تندرو با حمله به كتابفروشي ها در سنندج به جمع آوري كتابهاي "‌تاريخ شفاهي و ادبي و اجتماعي " درباره كردها پرداختند.
دكتر احمد صارمي، استاد دانشگاه و از اهالي فرهنگ كردستان در اين باره اظهار داشت :
بسياري از اين كتابها در كردستان عراق منتشر شده اند و نزديك به 20 سال است كه معاوضه ي كتاب در كردستان ايران و عراق صورت مي گيرد و بسياري از اين كتابهاي انتشار يافته در هر دو كشور به زبانهاي كردي و فارسي و بعضا عربي -- گاه به وسيله ي پست يا حمل و نقل مرزي - مبادله و توزيع مي شود و بسياري از آن آثار در نشريّات رسمي ي هر دو كشور نقد و معرّفي شده اند.
اين كارشناس، در ادامه ي سخنش اظهار داشت:
اين عمل ِ بسيار غيرمنطقي و بدون عقلانيّت طبعا هيچ ارتباطي به حكومت و وزارت اطلاعات ندارد؛ چون شناسنامه آن آثار و پديدآورندگان در داخل كشور كاملا شناخته شده اند و اين عمل را گروهي ناشناس و تندرو و ستيزه جو با فرهنگ انجام مي دهند كه هميشه دوست دارند حساسيّت حكومت مركزي را نسبت به حركت هاي فرهنگ در كردستان برانگيزند تا همواره نگاهي امنيتي و شك برانگير حكمْ فرما باشد كه البتّه ديگر دوران اين حرفها به پايان رسيده است.
وي در ادامه افزود:
بسياري از آثار هنري ي كساني مانند كامكارها ،‌رزازي ،‌خالقي ،‌عندليبي ،‌ميرزاده و... در هر دو كشور توليد و ضبط شده اند و به طبع، بنا بر روابط روزانه در هر دو منطقه توزيع مي شود و بسياري از خاطرات و كتابهاي نويسندگان كُرد مانند درويشيان ،‌يونسي ،‌قاضي ،‌انتصار ،‌قانعي فرد و... از كردستان ايران و عراق تا ميان كرد هاي خارج از كشور توزيع مي شود و اين مساله كاملا معمولي است و بسياري از آثاري نيز كه در عراق توليد مي شود در داخل ايران به فروش مي رسد و براي هيچ كدام از هنرمندان و نويسندگان در داخل، كمترين مشكلي به خاطر اين فعاليّت ناخواسته ي فرامرزي، به وجود نيامده است و حتي با نظارت وزارت ارشاد و متوليان حكومت، بسياري از كاروانهاي فرهنگي و مراسم جشنواره اي و نمايشگاه آثار در هر دو كشور بارها و بارها به اجرا درآمده اند.
اين استاد دانشگاه در پايان، اظهار اميدواري كرد كه :
اداره ي ارشاد كردستان و نيروي انتظامي نسبت به اين رفتارهاي غيرقانوني ، اِعمال ِ نظارت بهتري داشته باشند تا اين جنجالْ آفرينان و غوغا سالاران، عرصه ي ِ فعاليّت نداشته باشند.

Posted by Picasa




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?