Monday, February 05, 2007
2: 224. تخت ِ جمشيد و شوش: پژوهشي مِيداني و دانشي
يادداشت ويراستار
از تخت جمشيد -- بازمانده ي كاخ هاي پايتخت هخامنشيان در فارس، آن گونه كه ايرانيان آن را مي نامند -- يا پرسه پوليس (پرسپوليس) -- نامي كه يونانيان بدان دادند و با اندك ديگرگوني در زبانهاي باختري برجامانده است -- و نيز كاخ آپادانا در شوش، پايتخت ِ ديگر ِ همان دودمان، بسيار سخن گفته شده و -- دست ِ كم -- در يك سده ي پشت ِ سر، دهها كتاب و صدها گفتار درباره ي آنها منتشرشده و هزاران تصوير و اسلايد و فيلم نيز از گوشه و كنارها و چشمْ اندازهاي ِ اين مجموعه هاي ِ شگفت ِ باستاني ي ايراني و انساني انتشاريافته و زيورْ بخش كتابها يا موزه ها گرديده است.
در اين يك سده، صدها باستان شناس و كاوشگر و دانشمند ايراني و جُرْايراني، سالهاي زيادي از عمر خود را به كاوش و پژوهش درباره ي ِ اين يادمانهاي ِ ديرينه، گذرانده و دستْ آوردهاي ِ چشمْ گيري هم داشته اند كه كار شناخت ِ آنها را آسان تر و دانشي تر كرده و بسيار فراتر از بيرون نگري و كلّي گويي برده است.
از ميان ايرانيان پژوهنده، مي توانم از زنده ياد يحيي ذكاء يادكنم كه با پژوهشهاي مِيداني و ژرفاكاوانه اش در تخت جمشيد، برخي از رازْواره هاي آن را گشود و از جمله كيستي ي سنگ نگاره ي مشهور مرد بالدار و حلقه بر دست را -- كه به نادرستي به فَرَوهر ِ اهوره مزدا شهرت يافته و نمادي زرتشتي انگاشته شده است -- تا اندازه ي زيادي روشن كرد.
اكنون نيز دوست پژوهنده ي ارجمندم آقاي دكتر رضا مُرادي غياث آبادي، بدين كار ِ بايسته پرداخته و با پژوهشي ميداني و دانشي، سويه ي ديگري از شناخت ِ اين بازمانده هاي روزگاران كهن را پي گرفته است.
دكتر مُرادي، در گفتاري كه متن آن را با لطف به دفتر اين كانون فرستاده است و من با سپاسگزاري از او در اين تارنما بازْنشرمي دهم، به چيستي ي سنگهاي به كاررفته در اين ساختمانها و چگونگي و حجم و وزن ِ ستونها و سرستونها پرداخته و به جاي نظري و گذري و گفتن ِ سخنان ِ احساسي و ارزانْ بهاي ِ عام پسند -- كه شيوه ي بيشتر ِ ما ايرانيان است -- بررسي و دقّتي رياضي به كار برده است تا با معيارهايي امروزين و پذيرفتني براي اهل دانش و تحقيق، بر گوشه اي ديگر از تاريكي ها و نادانسته ها، پرتو ِ بينش و دانش بيفكند. درود بر او.
چگالی ِ سنگهای ِ هخامنشی ِ تختجمشید و شوش
رضا مرادی غیاث آبادی
آگاهی از چگالی ِ سنگهای ِ به کاررفته در ساخت ِ بناهای باستانی، میتواند بجز طرح ِ احتمالاتی در زمینه ي ِ ترکیبهای کانی ِ موجود در سنگ، برای تخمین وزن سازههای سنگی مفید باشد. تخمین ِ وزن ِ سازهها میتواند در عملیّات مرمّت و بازسازی آثار و نیز در بررسی و پیبردن به شیوههای حملونقل و حتی شناسایی محل معدن های استخراج سنگ کاربُرد داشته باشد.
نگارنده، این بررسی را بر روی دو نمونه از سنگهای تخت ِ جمشید و کاخ آپادانا در شوش انجام داده است.
هردو ِ این نمونهها از میان سنگهای متداول خاکستریرنگ که در ساخت ستونها، سرستونها و جرزهای دیوارها به کار رفتهاند، انتخاب شده است.
این سنگها از جنس «کلسیت»
(CaCo3)
هستند که یکی از مهمترین سنگهای آهکی بشمار میروند و از کربنات کلسیم تشکیل شدهاند. هر چند که سنگ های کربنات کلسیم میتوانند متبلور یا بیشکل باشند؛ امّا نگارنده تاکنون به نمونهای از سنگهای بیشکل در تخت ِ جمشید و شوش برخورد نکرده و همگی متبلور بودهاند. نمونههایی از سنگهای کلیست ِ غیر ِ متبلور در پاسارگاد دیده شده است که البته پرداختی همْ تراز با دیگر نگارْکندهای هخامنشی نداشتند. در درجهبندی ي ِسختی کانیها برای کلیست عدد 3 در نظر گرفته شده است و در نتیجه جزو سنگهای نرم دانسته میشوند.
سنگهای آهکی به راحتی با هیدروکلریک
(HCI)
شناخته میشوند و هنگام مواجهه با این اسید از خود گاز کربونیک متصاعد میکنند (قریب، عبدالکریم، شناخت سنگها، 1372، ص 237).
نمونههایی که برای سنجش چگالی انتخاب شد، عبارت بود از یک قطعه سنگ ستون از کاخ آپادانای شوش و یک قطعه از همان سنگ از کاخ سهدری ي ِ تختجمشید. سنگها با ترازویی به دقت ِ یک صدم گرم و با تقریب یک دهم گرم توزین شدند و وزن 3/129 گرم برای سنگ شوش و 4/79 گرم برای سنگ تختجمشید به دست آمد. سپس حجم سنگها با آوَند ِ مدرّجی به دقت یک صدم سیسی و با تقریب یک دهم سیسی، اندازهگیری شدند که حجمی برابر با 5/50 سیسی برای سنگ شوش و 9/30 برای سنگ تختجمشید به دست آمد.
از آن جا که چگالی یا جرم حجمی هر کانی عبارت است از نسبت وزن آن کانی به حجم آن
(D=P:V)
دانسته میشود که چگالی ِ سنگ ِ شوش برابر با 56/2 و سنگ ِ تخت ِ جمشید برابر با 57/2 است. به عبارت دیگر، هر متر مکعب این سنگها، وزنی نزدیک به 6/2 تن دارند.
از آن جا که چگالی ي ِ معمول سنگهای آهکی 7/2 است و با توجّه به این که نمونههای ما در عین کمچگاليتر بودن، نزدیکی ي ِ بسیار زیادی با یکدیگر دارند که حتی ممکن است همین اندک تفاوت، به خاطر ِ دقت ِ اندازه گیری بوده باشد؛ به نظر میآید که ترکیبات شیمیایی آنها، تفاوتی با سنگهای معیار آهکی داشته باشد و همچنین از یک معدن مشترک برداشت شده باشند. در این صورت و با توجّه به سنگینی ي سنگهای سرستونها که در حالت نتراشیده، حجمی در حدود 5/12 متر مکعب و وزنی پیرامون 32000 کیلوگرم دارند، چگونگی ي حمل ونقل آنها همچنان در ابهام باقی میماند و میدانیم که هنوز برای چگونگی ي ِ بالاکشیدن ِ این سرستونها که در حالت ِ تراش خورده، تقریباً نیمی از این وزن را دارا هستند، پاسخی درخور و قابل ِ بررسی، داده نشده است.