Friday, April 14, 2006

 

315. براي استاد دكتر سيّد جعفر شهيدي آرزومند ِ درمان پذيري و بهبوديم


يادداشت ويراستار


باز هم با تأسّف خبريافتم كه استاد دكتر سيّد جعفر شهيدي در تهران بيمار و بستري است و در وضعي بحراني به سر مي بَرَد. شرق، روزنامه ي بامداد تهران در شماره ي ديروز (پنجشنبه 24 فروردين 1385) خود، گزارشي را به قلم حميدرضا ابك انتشار داده است كه متن آن را با آرزوي درمان پذيري و بهبود حال استاد در پي مي آورم. دكتر شهيدي از استادان برجسته ي زبان و ادب فارسي و نيز چيره دست در زبان و ادب عربي است و كارنامه ي آموزشي و پژوهشي ي پربار و درخشاني دارد. افزون بر اين در چند دهه ي اخير و پس از خاموشي ي اندوهبار زنده ياد استاد دكتر محمّد مُعين، او بار سنگين ِ ادامه ي تدوين و انتشار فرهنگ فارسي ي مُعين و لغت نامه ي دهخدا را بر دوش گرفت و خويشكارانه و دل سوزانه به سرانجامي سزاوار رساند و نام وي در تاريخ زرّين فرهنگ ايران، در كنار نامهاي بزرگ و جاودانه ي دهخدا و مُعين به ثبت رسيد.


جمعه 25 فروردين 1385
چهاردهم آوريل 2006

سيدجعفر شهيدى در بيمارستان بسترى است

زنده بر نواى مرغ سحر

حميدرضا ابك


سيّدجعفر شهيدى در بيمارستان بسترى است. فشار خون و كهولت سن و همان مشكلاتى كه گريبان بسيارى از بزرگان سرزمين ما را گرفت و مى گيرد و خواهد گرفت. نه، نمى خواهم هزارباره تكرار كنم كه بايد بزرگان فرهنگ را ارج نهاد و در دوران سلامتى شان از آنها دلجويى كرد و اين قبيل قضايا. اصلاً مگر واقعاً چه مى شود كرد براى اين آدم ها كه لااقل فرق شان با بقيه اين است كه تمام عمر گوشه اى گزيده اند و راه خويش گرفته اند؟ به آنها جايزه بدهيم؟ كتاب هايشان را مجدداً منتشر كنيم؟ وام بلاعوض تقديم شان كنيم؟ همه اين كارها خوب است و شايسته و لازم الاجرا. اما اين ما هستيم كه از بزرگان تقدير مى كنيم كه اساساً ما در اين ميانه چه محلى از اعراب دارد. بزرگى آدم ها را تاريخ محك مى زند و زمان. بزرگ ها اگر بزرگ باشند، نيازى ندارند كه ديگران نامشان را گرامى بدارند. تاريخ اين كهن بوم و بر، هرگز از ياد نخواهد برد نهيب على اكبرخان دهخدا، استاد و پير دير همين دكتر شهيدى، را كه «ياد آر ز شمع مرده ياد آر». مهم نيست كه شعر دهخدا در زمان خودش منتشر شد يا نه. مهم نيست كه چه كشيد اين پيرمرد از جور زمانه و چه نامردمى كردند با رفيقش ميرزا جهانگيرخان صوراسرافيل. مهم اين است كه تاريخ موظف است نام دهخدا را بر سرلوحه صحيفه اش حك كند كه اگر نكند تاريخ نيست و به كارى نمى آيد.مترجم شهير نهج البلاغه كه در سال ۱۲۹۷ در بروجرد به دنيا آمده، وارث علامه دهخدا و لغت نامه اش كه بيش از ۱۵ كتاب و حدود ۱۲۰ مقاله علمى در حوزه تاريخ اسلام نگاشته، استاد محبوب دانشكده ي ادبيّات دانشگاه تهران كه هشت سال در نجف علوم دينى آموخته، امروز نحيف و رنجور روى تختى در بيمارستان پارس بسترى شده. برايش آرزوى بهبود داريم و بهروزى كه بيش از اين كارى از ما برنمى آيد. تاريخ اما مدّت ها پيش از اين مقامش را ارج نهاده و بزرگش داشته است.



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?