Sunday, January 08, 2006

 

217.فروغ ِ شعر ِ فارسي هفتاد و يك ساله شد





"... من
پري ي ِ كوچك ِ غمگيني را
مي شناسم كه در اقيانوسي مسكن دارد
و دلش را در يك ني لبك ِ چوبين
مي نوازد آرام آرام
پري ي ِ كوچك ِ غمگيني
كه شب از يك بوسه مي ميرد
و سحرگاه از يك بوسه به دنيا خواهدآمد."
(سطرهاي آخر ِ شعر ِ تولّدي ديگر)

يادداشت ويراستار
نوزدهم دي 1384


پانزدهم دي ماه، هفتاد و يكمين سال ِ زادْروز ِ فروغ ِ فرّخ زاد، بانوي نامدار و پيشگام و سنّت شكن در شعر معاصر فارسي بود. براي ارج گزاري به خاطره ي گرامي ي اين كوشنده و آفرينشگر جسور و كُنِش ِ شيرزنانه ي او در رويا رويي با سنّت ديرينه ي مردسالاري و زن خوارشماري در فرهنگ و ادب ايران، درآمد 216 را ويژه ي يادكردن از او و كارهايش كردم.
امّا در هنگام ويرايش آن درآمد با نابهنجاري و آشوب فنّي ي بازدارنده اي رو به رو شدم كه ادامه ي كارم را دچار پريشاني كرد و راهنمايي هاي دل سوزانه ي دو تن از دوستان ِ فن سالار نيز نتوانست مرا از آن سرگرداني و حيراني رهايي بخشد. سرانجام هم متن آن درآمد از صفحه ي تارنما ناپديد شد!
امروز بر آن شدم كه به جبران آن برايم و درآمدي ديگر را با چند رهنمود و تصوير ِ يادماني، در تارنما بگنجانم. آنچه در پي مي آيد، برآيند ِ اين رويكرد ِ دوباره به درونمايه ي درآمد ِ حذف گرديده است.ج. د.
*
فروغ فرّخ زاد (1313 - 1345) نخستين بانويي بود كه در تاريخ فرهنگ و ادب فارسي توانست مرزهاي مردسالاري را درنوردد و به منزله ي يك زن آزادانديش و فرهيخته و آفرينشگر با دست يابي به گوهر ِ شعر، با همه ي ويژگي هاي زنانه و به دور از همانندسازي هاي مردوار -- كه بانواني در تاريخ ادب ما بدان دست زده بودند -- شعر بسرايد و جهان شگفت و شكوهمند خاصّ خود را بسازد. او در دوران زندگاني ي كوتاه سي و دو ساله اش، همچند ِ سده اي زندگي كرد و توانست به چنان حدّي از آگاهي و پختگي در كار ِ فرهنگ و ادب برسد كه جاي پايي آشكار و نازدودني در رهگذار ِ رهروان ِ بلندآوازه ي شعر فارسي از خود برجا بگذارد و رهنمون آيندگان و به ويژه شاعربانوان پسين گردد. بيت صائب تبريزي / اصفهاني، زبان حال اوست:
"زين بيابان گرم تر از ما كسي نگذشته است/ ما ز نقش ِ پا چراغ ِ مردم ِ آينده ايم"
بحث و بررسي و نقد درباره ي سويه هاي گوناگون آزمون هاي شعري ي فروغ و ساختار و درونمايه ي شعر هايش از همان نخستين روزهاي نشر آنها و به ويژه از زمان انتشار دفتر ِ تولّدي ديگر ِ او در مهم ترين نشريّه ها و رسانه هاي فرهنگي و خبري آغازشد و پس از خاموشي ي زودهنگام و اندوهبار او با دامنه اي گسترده تر ادامه يافت و به يكي از مهم ترين گفتمان هاي فرهنگي ي زمان تبديل گرديد. در چهار دهه ي پشت ِ سر، دهها گفتار و تحليل و نقد و شمار چشم گيري ويژه نامه و كتاب در اين زمينه به زبان فارسي و ديگر زبانها در ايران و جهان منتشرشده است. شماري از بهترين سروده هاي فروغ به زبان هاي غربي ترجمه شده و برخي از آنها مانند شعر كليدي ي تولّدي ديگر، چند بار و از سوي كسان مختلفي به زبان هاي ديگر برگردانيده شده است.
*
در اين جا مجال آن نيست كه فهرست فراگيري از اين كارها به دست داده شود. تنها تصويرهاي از يكي دوتا از اين گونه كارها را مي آورم تا رهنموني باشد براي جُستار بيشتر و نيز خواننده ي اين صفحه را فرا مي خوانم كه براي خواندن و شنيدن چند شعر فروغ و گفتاري از ناصر زراعتي در تحليل يكي از مهم ترين شعرهاي شاعر به تارنماي كتابخانه ي گويا:
http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/
روي آورد. همچنين از گفتار تحليلي ي ارزشمند ِ بانو دكتر حَورا ياوري زير عنوان بيگناهي و شرم آشنايي در شعر فروغ فرّخ زاد ياد مي كنم كه چهار سال پيش از اين در شماره ي 7 ماهنامه نگاه نو، تهران - بهمن 1380
نشريافت.



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?