Sunday, January 08, 2006

 

216. چشم شنوا: كتابي از بانوي نگارگر ِ ايراني به سه زبان در نشر ِ جهاني



يادداشت ويراستار


ايران درّودي بانوي نقّاش ايراني در چند دهه ي پشت سر، يكي از پركارترين و تاثيرگذارترين هنرمندان ميهن ما در رشته ي نگارگري بوده و نمايشگاه هاي پُرشمار ِ آفريده هاي او در ايران و ديگر كشورها همواره با پذيره ي پرشور ِ هنردوستان رو به رو شده است.
او سالها پيش از اين، خودْزندگي نامه و كارنامه ي هنري اش را در كتابي به نام درفاصله ي دو نقطه ... ! در تهران منتشركرد كه مورد بررسي و بحث فرهنگ پژوهان و هنرشناسان قرارگرفت و هم اكنون در تدارك ويرايش و چاپ تازه اي از آن اثر است.
به تازگي نيز كتابي با عنوان ِ بديع ِ چشم ِ شنوا -- كه يادآور تعبير "ديده شود حال ِ من، ار گوش شود چشم ِ شما!" در غزلي از مولوي است -- از او به سه زبان در اروپا و آمريكا نشريافته است.
احمد شاملو شاعر سرآمد ِ روزگار ما در يكي از شعرهايش كه به اين هنرمند نامدار پيشكش كرده، با زباني شعري و دردمندانه از او خواسته است تا آن سخن را كه وي نتوانسته است در شعرش بيان دارد، وي در نقاشي اش بنگارد: آزادي را.
*
نشريّه ي خبري ي الكترونيك ِ روز، در شماره ي امروز خود، گفت و شنود كوتاه مريم كاشاني با ايران درّودي را درج كرده است كه من براي روشنگري در باره ي پاره اي از سويه هاي كار ِ اين هنرمند، آن را با ارج گزاري به كوشش هنري ي او، در پي بازمي آورم. ج. د. (تانزويل، كوينزلند - استراليا)


گفت و گوي ايران درودي با "روز":
نقاشي بدون رنگ
مريم کاشاني
m.kashani@roozonline.com
هيجدهم دی ۱۳۸۴
خلاصه:
کتاب "چشم شنوا" ي ايران درودي، نقاش سرشناس ايران، به سه زبان، در اروپا و آمريکا منتشر شد. و همين بهانه اي شد براي يک گپ.


از کارهاي جديدتان بگوييد.
پخش "چشم شنوا"، کتابي در دويست و خرده اي صفحه، مربوط به نقاشي هايم و در سه زبان، در آمريکا شروع شده و خوشبختانه با استقبال هم روبه رو گرديده است. ضمنا کتاب "در فاصله دو نقطه" هم براي چاپ بعدي در تهران آماده مي شود.
پس مجوز گرفتيد؟
نه، تجديد چاپ مي شود. خب براي تجديد چاپ هم مجوز لازم است.
اين ديگر مربوط به کي است؟
اخيرا آقاي وزير ارشاد گفتند. پس ناشرها هم گرفتار شدند. حالا نمي دانم، چون من چند ماه است که در تهران نيستم و صحبت چاپ کتاب مربوط به قبل از اين مدّت است.
و جز اينها؟
دارم خودم را آماده مي کنم براي برگزاري نمايشگاه در چند شهر آمريکا.
در اين مدت کار کرديد؟
نه، متاسفانه مريض و بستري بودم.
راستي وضعيت نقاشي در ايران چطور است؟ دنبال مي کنيد؟
وضعيت نقاشي ايران هم مثل بقيه چيزهايش است. مثل رئيس جمهورش. و بقيّه ي چيزها.
ولي نقاشان ما خوب کار مي کنند. نه؟
بله. کي گفته مردم رأي ندارند، مردم انتخاب نمي کنند، مردم کار نمي کنند. همه چيزمان به همه چيزمان مي خورد.
راستي اين افت و خيزهاي سياسي و اجتماعي در کشور، بر نقاشي هاي شما اثري داشته است؟ نقاشي هايتان تغييري کرده؟
من اگر مي دانستم تغيير کرده که حتما کار نمي کردم.
چرا؟
براي اينکه آدم اگر بخواهد دانسته و آگاه، و همزمان با تغييرات پيش برود که ديگر کارش به درد چيزي نمي خورد. ولي در ناخودآگاه، حتما بي تاثير نيست. روحيّه ي هنرمند تحت تاثير حوادث است و طبعا اين افت و خيزها اثر خودش را مي گذارد. اجتناب ناپذير است.
به هر حال کارهاي شما به داشتن رنگ هاي زنده شهرت دارد. حالا چي؟
به خاطر اتفاقات زندگيم، و همين طور اتفاقات وطنم، همه چيز سفيد شده. همه رنگ ها به سفيدي گرايش پيدا کرده. رنگ هاي تند ديگر نيست، آن هم در تابلوهاي من که در نقاشي به دنبال يک چيزهاي ديگري هستم. ولي حالا سفيد شده. البته سفيد از يک طرف به معناي نور است و از يک طرف رنگ بي تفاوتي است، که در واقع به زبان نقاشي، رنگ نيست. آبي رنگ است و يا زرد، ولي سفيد جزو رنگ ها نيست.
موضوعات نقاشي چي؟
چيزهايي که در نقاشي من است، خيلي حسي است، و چون حس هايم خيلي تفاوت کرده اند، حتما موضوعات هم تغيير کرده اند. در واقع من در نقاشي موضوع ندارم، و حس هايي را بازگو مي کنم.
حس هايي که.... که تفاوت کرده؟
بله. به خاطر مصيبت هايي که بر سرم آمده، به خاطرعزاهاي پي در پي که داشته ام، خيلي غمگين شده ام. يعني غمگين تر.
اسم تابلوهاي جديد چيست؟
تابلوهاي من تا شب برگزاري نمايشگاه اسم ندارند. حتي کتاب هايم هم وقتي مي روند زير چاپ ، صاحب اسم مي شوند.
و اسم آخرين تابلوي شما چه بود؟
سرافراز.



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?