Tuesday, November 08, 2005
155. پيوند ِ اخلاق و خِرَد با سياست؟: داستاني نه تازه!
با سپاس از پژوهنده ي ارجمند آقاي خسرو ناقد كه متن گفتار تحليلي و ارزشمند خود را به اين دفتر فرستادند، عين آن را براي آگاهي ي خوانندگان اين صفحه، در زير مي آورم. ج. د.
اخلاق و خردورزی در سياست
سرمقاله روزنامه شرق/ 16 آبان 84
خسرو ناقد
سرمقاله روزنامه شرق/ 16 آبان 84
خسرو ناقد
پاسخ حکيمانه و زيرکانهی امانوئل کانت بهطرح آرمانی و رويايی افلاطون که حاکمان را فيلسوف و فيلسوفان را حاکم میخواهد، چنين است: «اين که شاهانْ فلسفهورزی کنند يا فيلسوفانْ شاه شوند، انتظاری دور از واقع است که حتی مطلوب نيز نخواهد بود؛ زيرا تصاحب قدرت [سياسی] ناگزير داوری آزاد خرد را بهتباهی میکشاند. اما اين که شاهان يا ملتهايی که بنابر اصل برابری، خود شاهانه بر سرنوشت خويش حکم میرانند، کمر بهنابودی و خاموشی گروه فيلسوفان نبندند، بلکه بگذارند تا اينان آزاد و علنی سخن گويند، برای تنوير رسالت و روشن شدن مسئوليت هر دو لازم و ضروری است. خاصه آن که اين گروه بنابر طبيعت خود، قادر بهتبانی و محفلگرايی نيست و از اين رو در معرض سوءظن برای تبليغ عقايد خود قرار ندارد». اکنون دير زمانی است که اين توصيه کانت در گسترهی تمدن غرب جامهی عمل بهخود پوشانده است و حق بيان افکار و عقايد – اگر نه بهطور گسترده و برابر، ولی در حد مطلوب – بهعنوان يکی از بنيادیترين اصول دمکراسی، پذيرفته و نهادينه شده و در جنبههای گوناگون حيات اجتماعی جوامع غربی ريشه دوانده است. با اين همه طرح آرمانی افلاطون کمابيش بهگونهای ديگر تحقق يافته است. اکنون گهگاه دولتمردانی يافت میشوند که افزون بر «سياستمداری» و «هنر تحقق ممکنها»، با بينش و بصيرتی ژرف و فراتر از ديدگاههای سياسی متعارف و راهکارهای معمول و بعضاً بیاثر، میکوشند با چشماندازی گستردهتر جهان پيرامون و سرنوشت انسان روزگار خويش را بهنظاره بنشينند. اينان با دورانديشی، میکوشند تا خود را با عمق مسائل و کنه مشکلات مشغول دارند و اگر نه در کسوت فيلسوفان، اما با ياری ايشان و با انديشمندی و انديشناکی در تلاشند تا با نگاهی فراملی پاسخی برای بحرانهای عصر خود بيابند.اين گروه از دولتمردان اما اندکاند و نادر. در مقابل، ولی هنوز کم نيستند سياستمدارانی که بهخطا تصور میکنند در آستانهی هزارهی سوم ميلادی و در دورانی که با افزايش مهاجرتها و فزونی ماهواره و گسترش رسانههای الکترونيکی، دنيا بهراستی دهکدهای شده است بهوسعت کرهی خاکی، میتوان بر معضلات جامعه سرپوش گذاشت و يا مسايل را با شيوههای اقتدارگرايانه و روشهای متعارف و معمول و در محدودهی تنگ جغرافيايی و منافع کوتاهمدت حل و فصل کرد و از بحرانهای بزرگی که فراروی جامعهی بشری قرار دارد، بهسادگی و بدون تحمل زيانهای عظيم گذشت. اين تصور، خطايی است که در عرصهی عمل، بیگمان نتايجی زيانبار و عواقبی وخيم بههمراه خواهد داشت و کمتر کشوری و ملتی از پيامدهای جبرانناپذير آن در امان خواهد ماند. بهجرئت میتوان گفت که دوران «سياست مبتنی بر قدرت» و «ترفندهای سياسی» و نيز عصر «سياستمداران سياستباز و جاهطلب» بسرآمده است و آنان که با عوامفريبی و وعدههای خيالی بر مسند قدرت تکيه میزنند، چه زود درخواهند يافت که زمانه ديگرگون شده است. اينک دورانی را پيش رو داريم که، آنگونه که کانت آرزو میکرد، فقط دولتمردان با اخلاق را میتواند تصور کرد؛ يعنی کسانی که اصول سنجيدگی دولت را آنگونه در نظر میگيرند که با اخلاق سازگاری داشته باشند، و نه اخلاقگرايانی سياسی که اخلاق را برای خود چنان تحريف و دستکاری میکنند تا بتوانند آنرا در اختيار سود و صرفهی خود قرار دهند.آينده از آنِ «سياستمدار انديشمندان» است و زمان، زمان «دولتمردان خردورز» که با دريافت روحزمان و درک درست از دگرگونیهای ژرفی که در ابعادی جهانی در شرف تکوين است، با آگاهی از نيازمندیهای زمانهی خود و بينشی فراتر از دوران خود، پاسخگوی مطالبات و انتظارات نسلهای امروز و فردا باشند. کسانی که با پرهيز از پيشداوریهای بیمعنی و تعصبات بيهوده و با دورماندن از جار و جنجالها و قيل و قالهايی که گهگاه در اينجا و آنجا بهقصد عوامفريبی و حفظ قدرت برپا میشود، با ياری انديشمندان و پژوهشگران و روشنفکران، با مطالعاتی عميق و بررسیهايی همهجانبه و تلاشی گسترده در جهت آگاهی و شناخت ژرف از فرهنگها و تمدنهای گوناگون همت گمارند و با شناختن و شناساندن مشترکات فرهنگی موجود و پيوندهای معنوی و ارزشهای مشابهی که باعث تقويت حس همبستگی جهانی و ايجاد تفاهم و تسامح و تسالم میشود، بر اين واقعيت پافشارند که ملتهای جهان برای ادامهی حيات انسانی و همزيستی مسالمتآميز و چيره شدن بر مسائل و مشکلات امروز و فردای جهان، بینياز از يکديگر نيستند و جامعهی بشری، همچون اعضاء خانوادهای بزرگ، سرنوشتی مشترک دارند و همه مسافران کشتی طوفانزدهایاند که بهاتفاق و تنها با اتکا و اعتماد بههم، اقبال رسيدن بهساحل نجات دارند.